حقیقت این بود که دلفی زبان ماری انگلیسی را با نوع فرانسوی آن قاط زده بود. برخی کلمات در این دو زبان ، شباهت هایی از لحاظ تلفظ دارند. مثلا ‘فاسهی’ در فرانسوی و ‘فَسهی’ در انگلیسی که مترادف همان تاکسی (تکسی) خودمان می باشد.
مار مزبور که یک انگلیسی نجیب زاده بود و روی زبان مادریش حساسیت بسیار داشت ، وقتی دید دلفی دارد با لهجه ی انگلیسی-فرانسوی حرف می زند ، رگ وطن دوستی اش متورم شد و به او حمله ور گشت...
***
مروپ پشت میزی واقع در آزمایشگاه خانه ی ریدل ، نشسته بود و داشت دستورالعمل معجون عشقی را که اخیرا درست کرده بود ، می نوشت.
-قمه ی رودولف : 2 عدد ... چربی موی اسنیپ : 2 قاشق غذا خوری ... خلوت تنهایی دلفی : به مقدار لازم ... معجون عشق آماده ی هکتور : 1 عدد ... بانز : 1 عدد جهت آزمایش معجون ...
در این هنگام بود که سقف آزمایشگاه فرو ریخت و شخصی با ژست سامورایی طور بر زمین فرود آمد.
مروپ همان طور که سعی داشت خودش را از زیر آوار بیرون بکشد ، تاتسویا را دید که مقابلش ایستاده و کاتانایش را به سمت او گرفته.
-
ام! ... تاتسویا سان! ... نمی خوای بگیریش اون ور ...
تاتسویا چند بار پلک زد و در حالی که از مود سامورایی وارش خارج می شد ، کاتانایش را غلاف کرد و گفت : "مروپ سان! ... جغدتو جا گذاشته بودی ... نجینی از صبح هی زنگ می زد ..."
مروپ جغدش را که جدیدترین محصول شرکت گلابی بود ، از تاتسویا گرفت و به نجینی زنگ زد.
-هَسو؟ ... هِس فِس! (الو؟ .. مامان مروپ! ... معجون عشق دسته ، بذار زمین ... پاپام گفته هر کی زبون ماری بلد باشه ، خونه ی گانت رو می زنه به اسمش!)
جغد مروپ از دستش افتاد. بعد از این همه زحمتی که برای پسرش
نکشیده بود ، این طوری جوابش را می داد؟ دستش را روی قلبش گذاشت و در حالی که پیازهایی را که به عنوان غنیمت از محفل برداشته بودند ، به چشمانش می مالید تا اشکش درآید ، گفت : "تاتسویا سان! ... قلبم شکست!
... آخه می خواستم خونه ی گانتو تبدیل به نمایندگی فروش معجون عشق کنم ... "
-مروپ سان! ... اولا ، قلبت اون جایی که دستتو گذاشتی نیست! ... دوما ، خودت بهم قول داده بودی که می تونم اون جا رو تبدیل به باشگاهِ
کنم ...
مروپ سرش را به نشانه ی
تکان داد و گفت : "آره ، الانم همینو گفتم ، تو هنوز زبون فارسی رو درست متوجه نمیشی
...
بعد هر دو راه افتادند تا در رقابت مرگخواران برای به دست آوردن سند خانه ی گانت شرکت کنند ...