هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   4 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۱۱:۵۵ جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲

اسلیترین

دراکو مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۸ سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۲۳:۰۲:۴۰ سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
از عمارت مالفوی
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ایفای نقش
پیام: 9
آفلاین
مشخصات

نام : دراکو
نام خانوادگی : مالفوی
مادر : نارسیسا بلک-مالفوی
پدر : لوسیوس مالفوی
رده ی خونی : اصیل زاده
جنسیت : جادوگر
محل تولد : بریتانیا
سال تولد : ۵ ژوئن ۱۹۸۰
محل زندگی : لندن / عمارت مالفوی
ملیت : بریتانیایی
فرزند : تک فرزند
تایپ: INTJ_A ( خداییش تایپم همینه😂 )

مشخصات جادوگری

محل تحصیل : هاگوارتس
گروه : اسلیترین
جارو : نیمبوس ۲۰۰۱
چوبدستی : چوب زالزالک با مغز موی تک شاخ
پاترونوس : طاووس
وضعیت درسی : از دانش اموزان برتر، ارشد گروه
جبهه :ارتش تاریکی / مرگخواران



مشخصات ظاهری

رنگ مو : بلوند یخی
رنگ چشم : خاکستری مایل به آبی کمی هم نقره اس
سبک استایل : معمولا کت و شلوار سیاه برند
سبک مو : موهای شونه شده و چتری


ویژگی های اخلاقی

قلب پاکی دارد ولی معمولا زود قضاوت می شود. متنفر از خانواده اش. از بیرون خودخواه ولی با دوستان واقعی اش مهربان و بامزه. به شدت شوخ طبع. با کسی که دوستش دارد خجالتی:)


علایق

جادوی سیاه
معجون سازی
خواندن رمان
طراحی
جنگل
معمولا تنهایی، ولی بودن با یک دوست واقعی روهم دوست داره
رنگ سبز


تنفرات


ماگل ها
گندزاده ها
کسایی که لیاقت مرکز توجه بودن رو ندارن
پانسی پارکینسون
هرماینی گرنجر
خائنان خون

استعداد

پیانو
همه ی دروس هاگوارتس
جستوجوگر حرفه ای
تدریس
مقاله نویسی
رمان نویسی
طراحی

وضعیت:
دراکو لوسیوس مالفوی تنها نسل باقی مانده ی خاندان اصیل مالفوی بود. پدر و مادرش هردو به جمع مرگخواران پیوسته بودند و در خانواده ی او درمورد هری پاتر زیاده حرف شنیده می شد. در 11 سالگی به هاگوارتز رفت و در اولین ملاقاتش با هری پاتر از او درخواست دوستی کرد ولی هری قبول نکرد. هری و دراکو دشمن شده بودند، دراکو در اسلیترین افتاد. خیلی زود توانست افرادی را در کنارش جمع کند. وینسنت کراب، گرگوری گویل، پنسی پارکینسون، بلیز زابینی و تئودور نات رفقایش بودند. در سال دوم وقتی 12 ساله شد، قصد همکاری با نواده اسلیترین را داشت. دراکو از گندزاده ها متنفر بود و با گذشت زمان زیرک تر شده بود. در سال سوم باعث تایید شدن حکم اعدام کج منقار شد. در سال چهارم با ریتا اسکیتر همکاری کرد ولی با این حال، تنها کسی که قبول داشت لرد سیاه برگشته او بود. او حرف هری را قبول داشت چون پدرش هم همان موقع به لرد سیاه پیوسته بود، دوباره. با وجود اینکه هری در مدرسه خاص بود، دراکو از پیروزی های کوچک لذت می برد. او در سال پنجم ارشد گروه خود شد و رهبر جوخه ی بازرسی بود. در سال ششم دستور قتل آلبوس دامبلدور را داشت و تقریبا موفق شد. توانست مرگخواران را با کمک کمد جا به جایی وارد هاگوارتز کند و خودش تنهایی به برج نجوم برسد. او آلبوس را خلع سلاح کرد و چوب دست کهن همانجا برای او شد. تنها صاحب چوبدستی که چوب را لمس نکرد. دراکو روح تاریکی نداشت پس سوروس اسنیپ دامبلدور را کشت. در سال هفتم به خاله اش بلاتریکس لسترنج در مالفوی مانور درباره هویت اصلی هری پاتر و دوستانش دروغ گفت و آنها را نجات داد. مطمئنا اگر کسی از دراکو میخواست که به مرگخواران نپیوندد او نیز در آغوش لرد سیاه نمیرفت. بعد از جنگ هاگوارتز، او با هم گروهی اش آستوریا گرین گرس ازدواج کرد و حاصل ازدواجشان اسکورپیوس هایپریون مالفوی بود. دراکو نرم تر از پدرش بود، با اینکه سر اصیل بودن حساس بود همچنان توانست پسری خوب و خوش قلب تربیت کند. مرگ آستوریا در سال 2019 بر اثر نفرین خونی، آسیب بدی به دراکو زد. بعد از پایان ماجرای سفر در زمان، او و هری پاتر دوستان خوبی شدند. شاید دوستان صمیمی، کسی چه میداند؟!



یکم ظاهر پستتو تغییر دادم و تغییرات هم اعمال شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۱۸ ۰:۵۶:۴۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۲۲:۲۸ سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲

charli_visli


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۵:۱۹ شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۰:۰۸:۴۸ سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۲
از کرمان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
نام : جاستین فینچ فلچلی(مذکره)
سن : خیلی زیاد
ویژگی های ظاهری : موهای بلند و سفید صاف ، عینکی ، چشم های عادی و قیافه ای جذاب
ویژگی های اخلاقی : صبور و کمی بداخلاق ، با تجربه و دانا ، سختگیر و محافظ کار
معرفی : یک بار رفته بودم دامبلدور رو ببینم. تو راه که داشتم کتاب میخوندم و با کالسکه پرنده به سوی هاگوارتز میرفتم و حین راه مسیر راهم تماشا میکردم ، شاگردم هی ازم سوال میپرسید! عصبانی شدم و از روی درشکه که روی اسمان بود پرتش کردم پایین تا به ابدیت بپیونده. راستی گفتم خیلی صبورم؟ اره دیگه گفتم.



معرفی شخصیتت خیلی خیلی خیلی کوتاهه! لطفا یه بار دیگه برگرد و این‌بار بیشتر راجع به ویژگی‌های شخصیتت و داستان زندگیش توضیح بده. درسته که جاستین یه شخصیت معروفِ کتاب نبود، اما بازم حضور داشت و اطلاعات قابل توجهی ازش داریم (مثلا همون کسیه که تو آموزش دوئل بین هری و دراکو، ماری که دراکو با چوبدستیش ساخته بود می‌خواست بهش حمله کنه و یه مدت بعد هم توسط باسیلیسک خشک می‌شه، عضو ارتش دامبلدور بود و..)!
وقتی چنین شخصیتی انتخاب می‌کنی که توضیحات خوبی ازش تو کتاب بوده، باید سعی کنی تو چارچوب کتاب هم بمونی.

الان دو تا انتخاب داری. یا یه شخصیت دیگه که در حد اسم توی کتاب بوده بردار و ویژگی‌های مورد نظرت رو براش در نظر بگیر. یا اگه هم‌چنان جاستین رو می‌خوای، سعی کن توضیحاتش در چارچوب کتاب باشه و البته طولانی‌تر!

تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۱۶ ۱:۲۸:۳۴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۲۰:۵۱ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲

ریونکلاو

راجر دیویس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۳ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۱۲:۲۵ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
ریونکلاو
پیام: 1220
آفلاین
سلام
توی لیست اسامی قابل انتخاب، راجر دیویس هنوز به یوزر من وصله. امکانش هست دسترسی به ریون‌کلاو رو دوباره بگیرم؟


سلام. البته که می‌شه!
خوش برگشتی.
ای بابا هول کردم یادم رفت متنو رنگی کنم.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۱۲ ۱۹:۴۳:۳۰
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۱۲ ۱۹:۴۴:۳۰

!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۴۳:۰۷ چهارشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۲

ریونکلاو، محفل ققنوس

جوزفین مونتگومری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۵ چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۲:۴۴:۱۱
از دستم حرص نخور!
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 333
آفلاین
نام: جوزفین مونتگومری

گروه: راونکلاو

خصوصیات ظاهری و اخلاقی:

موهاش قرمز تیره‌‌اس و نامرتبه، قدش متوسطه و چون لاغره انگاری که ریزه میزه می‌زنه، ولی اینطوری نیست! چشماش به‌طرز اغراق‌آمیزی بزرگه. انگار که می‌خوان در کوتاه‌ترین زمان ممکن بیش‌ترین فضا رو رصد کنن. از بیرون سبزه اما دور مردمکش رگه‌های قهوه‌ای داره. یه‌جورایی جنگل رو تداعی می‌کنه واسه آدم.

طبیعت‌گراست و آدم ماجراجوییه. واسه همینم همیشه یه کیف کمری یا کوله‌ی جادویی همراهشه که داخلش خرت‌وپرت‌ها جمع‌شون جمعه. چرا که هرچیز که خار آید، روزی به کار آید. معتقده همیشه یه عالمه احتمال وجود داره که یه عالمه اتفاق بیفته و آدم نمی‌دونه چی پیش بیاد، نه؟ پس آدم باید انتظار هرچیزی رو داشته باشه و فرصت‌های پیش روش رو ببینه، ناچیزها رو غنیمت بدونه، ازشون بهره‌ببره و با آغوش باز بره سمت آنچه که پیش آید، چون که خوش آید.

یه دماغ داره برای بو کشیدن دردسر، با یه دهن که همیشه آماده‌ی اظهارنظرکردن در رابطه با همه‌کس و همه‌چیز و پریدن وسط بحثه. همیشه هم اینو می‌شنوه از بقیه که بلأخره یه روزی با این دهنش به باد می‌ده سرش رو.

دست و پاش هم همیشه‌ی خدا زخم و زیلیه. از در و دیوار و درخت زیاد بالا می‌ره چون و عاشق اینه که تو ارتفاع باشه.
بعضی وقت‌ها می‌تونین شب‌ها بالای برج ریونکلاو در حالی که زیر نور مهتاب پاهای آویزونش رو تو هوا تاب می‌ده و با یه صدای نخراشیده آواز می‌خونه یا روزها بالای یکی از درخت‌ها درحالی که داره کتاب می‌خونه و سیب می‌خوره پیداش کنید.

گفتم بعضی وقت‌ها، نه؟ خب آره. چون عاشق اینه که بره و جاهای جدید و کشف کنه و از همه چیز سر در بیاره. یه جستجوگر تمام و عیار و کنجکاو. اینه که در مواقع و اماکنی که هیچ انتظارش نمی‌ره، یهو سر و کله‌اش از ناکجا پیدا می‌شه.

دنیا برای جوزفین یه شفگتیه، هر نویی جهانی و هر جهانی نوئه. اگه چیز جدید یا جای جدیدی پیدا بشه، جوزفین اولین کسیه که می‌ره سراغش.

دری‌وری زیاد می‌گه و آسمون ریسمون به هم زیاد می‌بافه، شاید سؤالات عجیبی بپرسه، شاید چیزی بگه که زندگی‌تون رو عوض کنه، شاید کاری کنه که به خاک سیاه بشینید، کی می‌دونه؟ آخه دنیا سرشار است پتانسیل و شگفتیه.


معرفی فوق را جایگزین نموده، سپس دست این کاربر اسبق را به دسترسی وی برسانید، پیش از آنکه او دستش به شما برسد!


تهدید مدیریت محترم سایت؟
انجام شد.


ویرایش شده توسط جوزفین مونتگومری در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۹ ۲۱:۴۶:۴۵
ویرایش شده توسط جوزفین مونتگومری در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۹ ۲۱:۴۹:۱۶
ویرایش شده توسط جوزفین مونتگومری در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۹ ۲۱:۵۷:۱۰
ویرایش شده توسط جوزفین مونتگومری در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۹ ۲۱:۵۸:۱۹
ویرایش شده توسط جوزفین مونتگومری در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۹ ۲۱:۵۹:۲۶
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۹ ۲۲:۲۳:۵۳

تصویر کوچک شده
بسوز! شعله‌ور شو، با اشتیاق. چنان بسوز که گرمای وجودت رو بشه حس کرد...

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۴۱:۲۸ پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲

گریفیندور، مرگخواران

اما ونیتی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۲ پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹
آخرین ورود:
امروز ۱:۴۷:۱۶
از دست رفتگان
گروه:
مرگخوار
کاربران عضو
ناظر انجمن
گریفیندور
ایفای نقش
پیام: 137
آفلاین
نام: اما ونیتی
سن: تا 175 سال را شمرده و بعدش بیخیال شده است.
گروه: گریفیندور
نژاد: انگلیسی_ ایرلند شمالی
سپر مدافع: گرگ
چوبدستی: 13 اینچ- از درخت زبان گنجشک و ریسه قلب اژدها- سخت و محکم- اسمش را در تولد صد ساگی اش روی چوب دستی حک کرد.
ویژگی ها:
با وجود سن بسیار بالا مثل یک نوجوان به نظر میرسد. قد اش 170 و جثه متوسطی دارد. موهای پرکلاغی اش از وقتی یادش می آید بلند و نامرتب بوده است. چشم های آبی زیبایی دارد که از اجداد ایرلندی پدرش به ارث برده است. همیشه گوشواره های سبزی که یادگار مادرش است را می اندازد.
فردی است بسیار متغییر و مرموز. در نگاه اول بسیار بیخیال و حتی کمی هم خنگ به نظر میرسد ولی با کمی دقت میتوان فهمید کارهایش را با زیرکی تمام و فکر قبلی انجام میدهد. هیچ وقت نمیتوان فهمید به چه فکر میکند و چه کار میخواد بکند. به دوستانش بسیار وفادار است و اگرچه با بیخیالی وحشتناک اش حرص شان میدهد ولی در لحظه آخر همه چیز را درست میکند. خوره کتاب و عاشق ماجراجویی است.کتابخانه او به داشتن نایاب ترین مجموعه از کتابها معروف است. او مخترع جعبه مقدس شرط بندی است.
معرفی:
او در لندن و در خانواده ایی معمولی به دنیا امد. مهمترین اتفاقات زندگی او بعد از یازده سالگی رخ داد.
پدر و مادر اش ماگل بودند ولی دو دایی او هر دو از جادوگران گروه اسلیترین بودند که بعد ها به جادوی سیاه پیوستند و شهور شدند که یکی از آنها ناپدید و دیگری به دست وزرات خانه کشته شد. به دلیل همین پیشینه و شباهت ظاهری اش به خویشاوندان منفوراش ، انتظار میرفت کلاه او را در گروه اسلیترین قرار دهد ولی با کمال ناباوری کلاه او را در گروه گریفیندور گذاشت. به همین دلیل تا مدت ها عده ی زیادی فکر میکردند کلاه اشتباه کرده است و از او دوری میکردند ولی بعد از مدتی همه چیز به روال عادی برگشت.

غم انگیزترین اتفاق در تابستان بین یازده و دوازده سالگی اش رخ داد.تمام خانواده اش جز او در حمله گرگینه ایی کشته شدند و او تنها کسی بود که زنده ماند و بعد از این اتفاق ناگوار به یتیم خانه برده شد.( شایعه ایی هست که او به این دلیل زنده ماند که گرگینه فقط او را گاز گرفت واو در شب ماه کامل به گرگینه تبدیل میشود.ولی او هیچ وقت این شایعه را رد یا قبول نکرده است.)

در دوران تحصیل در هاگوارتز بسیار فعال بود و جعبه مقدس شرط بندی و کلوپ مخفی شرط بندی را اختراع کرد. جعبه مقدس شرط بندی که با انتخاب اعضای کلوپ برای انها شرط بندی های جالب و خنده دار انتخاب میکرد ، بعد از او هم در هاگوارتز ماند ولی بعدا به علت دستکاری عده ایی بسیار خطرناک شد و توسط مدیر مدرسه در جای امنی در قلعه مهر و موم شد.( جعبه به طرز عجیبی از همه طلسم های مهلک جان سالم به در برد و از بین نرفت). او در سال آخر مدرسه به طور اتفاقی با نیکلاس فلامل آشنا شد و با فهمیدن راز معجون جوانی، خود را زنده و جوان نگه داشت. او در بسیاری از محافل و گروه ها با اسم مستعار فعالیت میکند و راز جوانی اش را جز دوستان بسیار نزدیک اش مخفی نگه داشته است.
در کلاهبرداری و گول زدن بقیه استاد است و تعداد اسمها و شغلهایی که عوض کرده که از دست قانون فرار کند بیشمار است. به همین دلیل هر کس دنبال شروع کار خلافی است سری به او میزند.


میشه دسترسی ام برگرده لطفا؟


بله که می‌شه.
انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۳ ۲۳:۵۳:۱۲

All great things begin with a vision ……....A DREAM تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۴:۱۳:۳۵ سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲

ریونکلاو

بردلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۹:۳۹ شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲
آخرین ورود:
امروز ۵:۴۶:۲۰
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 78
آفلاین
نام: بردلی (Bradley)
جنسیت: مذکر
تاریخ تولد: 1984
گروه: ریونکلاو
فعالیت گروهی: جستجوگر تیم کوییدیچ

درباره من:
در هاگوارتز تا روز آخر، علاقه اولم یعنی کوییدیچ را به عنوان یک جستجوگر حرفه ای دنبال کردم. این علاقه به حدی بود که گاها باعث فاصله گرفتنم از درس و مشق و نمرات پایین میشد. به هر حال، با نمره کل B، از مدرسه فارغ التحصیل شدم و مجبور شدم از هاگوارتز جدا شوم.

بعد از فارغ التحصیلی، کوییدیچ را بطور حرفه ای و حالا به عنوان شغل، دنبال کردم. منتها نه به عنوان بازیکن، چیزهای دیگری در ذهنم بود. کوییدیچ را به عنوان یک استعدادیاب دنبال کردم. مخصوصا استعدادیاب پست تخصصی ام یعنی جستجوگر.

استعدادیابی چیزی بود که بطوری باورنکردنی در کوییدیچ مغفول مانده بود و تیم های لیگ کوییدیچ چنین چیزی را اصلا به رسمیت نمی شناختند اما من فکر میکنم این کار پتانسیل زیادی دارد و به بطور جدی آن را دنبال می کنم.

در کنار آن، همیشه به هاگوارتز دوست داشتنی، فوق العاده و مرموز نیز سر میزنم و سعی می کنم در آن جا به پرورش ورزش اول جادوگران یعنی کوییدیچ کمک کنم. مخصوصا تیم کوییدیچ گروه محبوبم، ریونکلاو.



راجع به ویژگی‌های ظاهری و شخصیتی خیلی کم توضیح دادی. لطفا بعدا برگرد و این مواردو هم اضافه کن. در ضمن شخصیت انتخابیت در واقع برد لی هست و نه بردلی و منم با همون تایید کردم.

تایید شد.


ویرایش مجدد: با توجه به مدارک رو شده و تایید بردلی بودن این شخصیت، شناسه نمایشی از برد لی به بردلی تغییر کرد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۱ ۱۴:۵۷:۲۶
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲ ۱:۴۶:۴۷

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۵۰:۰۴ جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲

هافلپاف، محفل ققنوس

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۱:۰۸ دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۲:۳۲:۳۸
از خلافکارا متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
هافلپاف
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 210
آفلاین
سلام.
می شه لطفا جمله ی زیر رو به ویژگی های ظاهری‌م اضافه کنین؟
"او همیشه عادت دارد چوبدستی اش را در استوانه ی باریک چرمی ای بگذارد و با یک نوار چرمی از کمرش آویزان کند."


بله. انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۲۷ ۱۸:۰۱:۴۴

به پاتریشیا وينتربورن رای بدهید!
با پاتریشیا باشی، نظیر نداری!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲:۴۵:۵۶ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲

ریونکلاو، مرگخواران

لیسا تورپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۶ چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۲۰:۰۹:۱۷ یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
از من فاصله بگیر! نمیخوام ریختتو ببینم.
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
مرگخوار
پیام: 539
آفلاین
میشه دسترسی من به ریونکلاو برگرده؟


بله که می‌شه! انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۲۶ ۱۲:۲۵:۰۹

قهر،قهر،قهر تا روز قیامت!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۰۱:۴۴ شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲

ریونکلاو

آماندا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۵:۴۴ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۹:۳۸
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 9
آفلاین
نام: آماندا amanda
تاریخ تولد: 13 آپریل
محل تولد: لندن
ملیت: انگلیسی
تایپ شخصیتی: Ixtj


گروه هاگوارتز: ریونکلاو
رده ی خونی: اصیل زاده
پاترونوس: عقاب
چوب دستی: چوب درخت گردو و ریسه ی قلب اژدها

ویژگی های ظاهری: چشمان خاکستری و موهای سفید. کمی رنگ پریده. بیشتر اوقات رداهای آبی می پوشه.
اخلاقیات: باهوش و زیرکه و بیشتر چیزها رو زیر نظر داره. تعادل رو دوست داره و سعی می کنه آدم متعادلی باشه. یکمم قدرت طلبه.

علاقه مندی ها: ریونکلاو، کوییدیچ.
سرگذشت: در یه شب پر ستاره به دنیا اومد. کم کم بزرگ شد و فهمید که کارای عجیبی می تونه بکنه. مردد بود که به والدینش بگه که کارای عجیبی می تونه بکنه یا نه. آخه اون هنوز خیلی کوچولو بود. پنج شیش سالش بیشتر نبود. اما تصمیم گرفت که به مامانش بگه.
وقتی که به مامانش گفت فهمید که مامان و باباش جادوگرن و اونام می تونن کارای عجیبی بکنن.

وقتی آماندا بزرگ شد و یازده سالش شد، تو روز تولد یازده سالگیش نامه ی هاگوارتز براش اومد. اونم با مامان و باباش به کوچه ی دیاگون رفت و وسایلشو خرید. بعد هم به هاگوارتز رفت و اونجا در گروه ریونکلاو افتاد.
اون توی درس ها خیلی ماهر بود. به خاطر همین توی امتحانات سمجش همه رو o گرفت.
چند سال بعد با نمره های خوب، از هاگوارتز فارغ التحصیل شد و زندگی خوبی رو آغاز کرد.



تایید شد.
خیلی خوش اومدی!


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۲۱ ۱۹:۳۶:۱۸


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۴۴:۳۶ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲

ریونکلاو، محفل ققنوس

آلنیس اورموند


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۲ دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
دیروز ۲۲:۱۶:۳۱
از دست این آدما!
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 188
آفلاین
نام: آلنیس (Alannis) (پیش‌تر: لومین (Lumine))
نام خانوادگی: اورموند (Evermonde)
جنسیت: ماده
گونه: گرگ شمالگان (Canis lupus arctos)
سن: سه ساله (که یه گرگ بالغ به حساب می‌آد.)
محل تولد: تایگا - روسیه
رتبه خون: از طرف مادری، از نوادگان فنریره. (گرگ سیاهی در اساطیر اسکاتلندی) پس فکر کنم دورگه محسوب می‌شه؟
چوبدستی: چوب کاج سیاه با مغزی پر نشانک - 14 اینچ - انعطاف‌پذیری کم - کمی ناشیانه کنده‌کاری شده.
گروه هاگوارتز: ریونکلاو
جبهه: محفل ققنوس
قابلیت‌ها: انسان‌نما (!)
***

ویژگی‌های ظاهری: یه گرگ سفید با چشم‌های آبی تیره. پرموتر و کمی بزرگ‌تر از یه گرگ خاکستری بالغه. حالت تهاجمی توی چهره‌اش نیست و گوش‌ها و دمش معمولا از سر خوشحالی و هیجان می‌جنبه! به ندرت به شکل انسان دیده می‌شه ولی در حالت انسانی‌ش در غالب یه دختر جوان زیبا با موهای مواج سفید ظاهر می‌شه. لباس‌های راحت و بی‌زرق و برق می‌پوشه ولی از تزئیناتی مثل گردنبند و گیره مو خوشش می‌آد. قلاده نداره ولی معمولا دستمال گردن آبی‌ای که صاحب‌ش بهش داده دور گردن‌شه.

ویژگی‌های باطنی: عادت کرده گوشت نخوره و با چیزایی مثل سیب زمینی، هندونه، تمشک و انواع توت‌ها خودش رو سیر می‌کنه. به انسان‌ها تا وقتی مجبور نباشه حمله نمی‌کنه. به لطف گرگ بودنش، حواس پنجگانه‌اش خیلی قوی‌تر از یه انسان عادیه و حتی بعضا می‌تونه ترس یا دروغ رو بو بکشه. مهربون، بانشاط و وفاداره. کنجکاوی زیادش ممکنه براش دردسرساز بشه. برای یادگیری چیزای جدید مشتاقه. اونقدری توی زندگی‌ش سختی کشیده که هرچیزی به راحتی از پا درش نمی‌آره.
***

سرگذشت: توی یه روز برفی توی یه غار وسط جنگل به دنیا اومد. مادرش اون رو لومین به معنی نور ماه نامید.
ماه‌های اول زندگی‌ش رو پیش گله کم جمعیت‌ش متشکل از مادر، پدر و خواهر و برادرهاش سپری کرد؛ ولی قبل از اینکه شکار رو به خوبی یاد بگیره، توسط شکارچیا اسیر شد و به یه ماجراجوی بریتانیایی به اسم آنتونی فروخته شد. کمی طول کشید تا به صاحب‌ش عادت کنه و نیمه رام بشه. آنتونی بهش یه سری از اصول بقا توی طبیعت رو یاد داد که لومین باید از گله‌اش یاد می‌گرفت.
تا دو سالگی‌‌ش همراه اون بود و با هم جاهای مختلف و بکر دنیا به دور از آدما سفر کردن، تا اینکه یه روز مورد حمله یه حیوون وحشی قرار گرفتن. آنتونی کشته شد و لومین هم به شدت زخمی شد.
چند روز بعد درحالی که خودش رو برای مرگ آماده کرده بود، ریموس لوپین و سیریوس بلک حین ماموریت پیداش کردن و اون رو یه جورایی به سرپرستی گرفتن و اینجوری، لومین به عضویت محفل ققنوس دراومد. ولی اون نمی‌تونست همیشه به شکل یه گرگ ظاهر شه، پس با کمک آلبوس دامبلدور و مجموعه‌ای از وردها و معجون‌های عجیب و پیچیده، اون رو به یه انسان‌نما (موجودی مثل جانورنما ولی برعکس، یعنی وقتی که یه حیوون می‌‌تونه به خواست خودش به انسان تبدیل بشه.) درآوردن. بعد از اون لومین زندگی جدیدش رو با هویت آلنیس اورموند شروع کرد. اعضای محفل هرچیزی رو که لازم بود درباره انسان‌ها و دنیای جادویی بدونه بهش گفتن و به پیشنهاد پروفسور دامبلدور، دانش‌آموز هاگوارتز شد و 7 سال عمر انسانی‌ش رو کنار جادوآموزان ریونکلاوی زندگی کرد.
بعد از فارغ التحصیلی، تمام و کمال در خدمت محفل بوده و همچنان درحال یادگیری جادو، دنیای انسان‌ها و همینطور حیات وحشه.



جایگزین می‌کنین لطفا؟ تشکر تشکر.



انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۷ ۱۲:۰۰:۳۸

Though we don't share the same blood
You're my family and I love you, that's the truth


تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.