پاسخ به: نیروگاه اتمی سیاهان(بمب جادویی)
ارسال شده در: جمعه 22 آذر 1398 22:57
تاریخ عضویت: 1397/01/03
تولد نقش: 1397/01/03
آخرین ورود: چهارشنبه 17 اردیبهشت 1404 16:27
از: می عشق تو چنان مستم، که ندانم که نیست یا هستم
خلاصه: در نیروگاه، انفجاری رخ داده و لرد به جای دوری پرت شده. مرگخوارها به این نتیجه رسیدن که کاری نکنن و منتظر برگشتن لرد بشن. لرد پس از کش و قوس فراوان، به عنوان استندآپ کمدین سر از یک مسابقه تلویزیونی مشنگی درآورده. بعد از انتخاب شدن به عنوان برنده در مرحله اول، لرد تصمیم میگیره تا قهرمانی بره.
- به چه زبونی بگیم مشنگ؟ ما دانای کل هستیم و نیازی به مربی نداریم.

برید بیرون و بگید دختر ... مار ما رو راهنمایی کنن اتاقمون.
مربی که مدت مدیدی با لرد کلنجار رفته بود، حالا برگ برنده داشت و فورا از آن استفاده کرد.
- مارت الان این جا نیست. فرسادنش باغ ... فرسادنش وحش ... باغ وحش! اما من کاریزم ... ماتیکم ... کاریزماتیکم! خرم چی؟ میره! اگه اجزه بدی کوچت کنم، میگم برش گردونن.

لرد که به خاطر میل ذاتیاش به برتری، قصد قهرمان شدن داشت، انگیزهاش دوچندان شد.
- کاش قدر بدونی نجینی!

میشنویم مشنگ.
- حالا شدی بچه خوب.

اول باهاس ببینیم فنتت چیه! یعنی چه مدل کمدی بهت میاد.
- ما انقدر جذابیم که هر کمدی بهمون میاد. چوبی ... فلزی ... کائوچو ...
- عچه عچه عچه!

گفتیم، خندیدیم، کافیه! فنت اول تهه ... قیره ... تحقیره.
- یعنی ملت رو تحقیر کنیم؟ خوراکمونه! اما بعید میدونیم بعدش بخندن.

- اتفاقا میخندن. باهاس تو جوکت «ما ایرانیا» داشته باشه. مثلا: اگه ورزشی به اسم سگدو وجود داشت، ما ایرانیا توش اول میشدیم.

یا به آخرین بدبختی ملت اشاره کنی. مثلا: گرونی بنزین برای من سودمنده چون قبلا هر ده کیلومتر که پیاده میرفتم هزار تومن به نفعم بود، حالا سه هزار تومن.

- اینها خنده داشتن؟

- داشتن دیگه ... نداشتن؟ خوب اگه حال نمیکنی بریم یه فنت دیگه.
ز خاک من اگر گندم برآید،
از آن گر نان پزی مستی فزاید!