خلاصه:
یکی از گیاه های مورد علاقه لرد، عاشق گیاه دیگه ای می شه و در اثر پیوند این دو تا، درخت عجیبی وسط گلخانه بوجود میاد.
درخت میوه های رنگارنگی داره و ادعا می کنه هر کسی که از میوه هاش بخوره به مدت یک ساعت به یکی از آرزوهاش می رسه. ولی برای بدست آورد میوه باید هر کاری درخت می خواد براش انجام بدن. درخت هم از فرصت استفاده می کنه و براشون هفت خوان طراحی می کنه!
در این مرحله، بعد از مقداری ضرب و جرح لرد سیاه، دستور می ده که برای لرد، زن بگیرن.
..............................................................
- ارباب خیلی عذرمی خوام. ببخشید. ولی باید برای شما زن بگیریم!
لرد سیاه اخم کرد.
- زن دیگه چیه؟
مرگخواران به هم نگاه کردند. قبل ازرفتن به نزد لرد سیاه، همه سوال ها و جواب های احتمالی را بررسی کرده بودند ولی "زن دیگه چیه؟" جزوشان نبود!
- ارباب... زن دیگه. خانم! اینایی که در مقابل شما هستن چین؟ بلاتریکس... سوزانا... کتی... پلاکس...
لرد سیاه گزینه ها را بررسی کرد.
- مرگخوارن! چه فرقی با بقیه دارن؟ انسان ها برای ما دو دسته هستن. مرگخواران و اجساد ملعون.
البته این میزان از تساوی جنسیتی که در ذهن لرد سیاه بود، در حالت عادی بسیار پسندیده و تحسین برانگیز بود، ولی در حال حاضر مشکل مرگخواران را حل نمی کرد.
- ارباب... جنس مونث! بانو! همسر! فردی از جنس مخالف شما که بهش علاقمند باشین.
لرد سیاه کمی اطراف را نگاه کرد.
- فقط نجینیه که کمی بهش علاقمندیم.
-ارباب اون نمی شه. هم ماره و هم دخترخوانده شماست. اصلا برازنده نیست. ما داشتیم در مورد گزینه دیگه ای فکر می کردیم. خواستیم نظر شما رو هم بدونیم. به هر حال نظر شما هم مهمه.