هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۷ چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸

کریچر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۱۸:۴۳ چهارشنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۱
از میدان گریمولد، خانه شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 118
آفلاین
۱. مهم‌ترین سوتی‌ای که در طول عضویتتون دادید رو شرح کامل بدید!

سوتی؟ سراغ خوب کسی اومدین! من کلا اوایل عضویتم گاهی بین سوتی هام مینوشتم... محفلو بگم؟ ایفا رو بگم؟ گریفو بگم؟ کدومو بگم؟
یه بار وسط ماموریت محفل زدم سوژه شون رو ترکوندم اونم نه یک بار... چندین بار! بندگان خدا یه درستش می کردن من باز می زدم منهدمش میکردم.

۲. چرا کریچر رو انتخاب کردید؟ زمانی که انتخابش کردین ریگولوسی هم بود؟

کریچر چهارمین شناسه ای بود که انتخابش کردم. قبلش سه تا شناسه دیگه داشتم که هیچ کدوم موفق نبودن. کم کم به این نتیجه رسیدم شناسه انسان برندارم و برم سراغ موجودات دیگه. کریچر اولین چیزی بود که به ذهنم رسید. با توجه به اینکه همه آشناییم با شخصیتش به نظرم خوب می شد. این شد که رفتم سراغ کریچر. و بله اون زمان ریگولوس هم داشتیم. ایفامون به این شکل بود که کریچر باور نکنه ریگولوس زنده مونده و فکر میکنه ریگولوس فعلی شیاده و میخواد تیکه تیکه اش کنه! ایده اش مال ویولت بودلر بود.

۳. لینک اولین پست ایفائیتون رو با اولین شناسه‌تون بفرستین!

بفرمایین

۴. در طول تاریخ عضویتتون با کسی به مشکل خوردید؟ کی؟ چرا؟

قطعا بله! البته این طور نبوده که به مشکل بخوریم و دعوامون شه. گاهی مثلا کسی حرفی زده یا کاری کرده که از نظر من درست یا منطقی نبوده. صرفا نظرم راجع به اون شخص عوض شده همین.

۵. چه شناسه‌هایی داشتید تا حالا؟ با کدومشون راحت تر بودین؟

اولین شناسه ام تد تانکس بود. بعد برایان دامبلدور، چارلی ویزلی، کریچر، آلبوس دامبلدور و آخری مون بود.


با کریچر از همه راحت تر بودم. مون هم خوب بود. اتفاقا خیلی ها هم بهم گفتن ادامه بده خوب میشه. ولی دلم برای کریچر تنگ شده بود. انگار داشت صدام می کرد. این بود که دوباره کریچر شدم.

۶. نظرتون درباره حقوق جن های خانگی چیه؟ به نظرتون به حقوقتون احترام گذاشته میشه؟ اصلا اجنه چه حقوقی در جامعه جادوگری دارن؟

کریچر به بقیه کار نداره! همین که ارباب ریگولوس نبود یعنی به حقوقش احترام گذاشته نمیشه!

۷. پستای چه کسانی رو به طور جدی دنبال می‌کنید و از خوندنشون لذت می‌برید؟(چهار نفر)

سر کادوگان، ولدمورت، وینکی و فنگ

۸. به نظرتون چه کار مفیدی میشه برای کل سایت یا ایفای نقش انجام داد تا فضا رو بهتر کنه و انگیزه بیشتری ایجاد کنه؟

بنظرم بهترین راهش فعالیت بیشتر اعضاس. مخصوصا اعضای قدیمی تر و با تجربه تر. وقتی انجمن سوژه های خوب داشته باشه همه ترغیب میشن به فعالیت قطعا.
خیلی کارها میشه کرد. مثلا یکیش ماموریت مشترک بین دو جبهه. کارهایی هم که در حال حاضر انجام میشن بنظرم یه خرده تکراری شده. مثلا همین کوییدیچ. میشد به جاش مثلا کلوپ دوئل گروهی راه انداخت یا حتی هاگوارتز... می شه با یه خرده تغییر و اینجور چیزا مثلا ترم دورمشترانگ برگزار کرد. قدیم یه مسابقه ای برگزار شد فکر کنم فرار از آزکابان بود یا همچین چیزی. اعضای دو به دو گروه میشدن و سوژه رو جلو می بردن. اینجور چیزها اگه درست اجرا بشه قطعا اعضا ترغیب میشن به فعالیت و لذت می برن.

۹. چهار تا از شخصیتایی که بنظرتون بیشترین کمک رو به سایت رسوندن نام ببرید.

سوال خیلی سختیه. سایت نزدیک 14 یا 15 سالی قدمت داره اگر اشتباه نکنم. تو این مدت طولانی قطعا افراد زیادی بودن که کمک های زیادی کردن به سایت تا به اینجا که هست برسه. از اعضای عادی گرفته تا مدیران. من با توجه به زمان ورودم یعنی سال 94 تا الان جواب این سوال رو میدم.
لینی وارنر، لرد ولدمورت، فنریر گری بک و ویولت بودلر که در حال حاضر نیستش اما به تازه واردها خیلی کمک می کرد.

۱۰. بهترین دوستتون توی سایت، و کسی که باهاش رودروایسی دارین کیه؟

بهترین دوستم توی سایت فنریر گری بکه. اصن خیلی مظلومه این بچه. هرکی، هرجا، هر مشکلی داره اول میره سراغش! اونم نهایت تلاششو میکنه که کمکش کنه. حقیقتا من خودم اصلا اعصاب این کارا رو ندارم!
با ولدمورت رو در وایسی دارم راستش!

۱۱. لینک دوتا از پستای موردعلاقه‌تون رو بفرستید!

1. خیلی بی نظمه!

2. قشنگ به یکی از صحنه های کتاب محفل ققنوس اشاره کرده.

۱۲. کدوم شخصیت‌پردازی‌ رو توی سایت می‌پسندید؟

یه باروفیو بود قبلا. خیلی بامزه بود.

۱۳. اگه همه‌ی شخصیت‌ها باز باشه و دستتون توی انتخاب آزاد، کدوم رو انتخاب می‌کنید؟


دلورس آمبریج

۱۴. کدوم دوره‌ی زمانی از فعالیتتون توی سایت رو بیشتر دوست داشتید؟

از زمانی که برای اولین بار کریچر رو انتخاب کردم تا زمانی که دامبلدور شدم.

۱۵. دلیل اینکه بعضی از اعضا توی تاریخ سایت فراموش نشدنی شدن چی بود؟

دلایلش مختلفه. یکی خیلی نوشتنش قویه تا مدتها راجع بهش صحبت میشه. یکی زحمات زیادی میکشه برای انجمن، گروه یا حتی جبهش. یکی اصلا کاری به هیچی نداره و بی هیچ چشم داشتی کمک میکنه به تازه واردا فارغ از گروه و جبهه و هرچی. یکی هم تمام موارد بالا رو داره! طبیعیه که اینجور اعضا موندگار میشن هرچند از سایت برن.


۱۶. تصمیمی برای پیوستن به جبهه‌ها ندارید؟ کریچر قراره بدونِ جبهه بمونه؟

جبهه ام محفل بوده و خواهد بود. نه قرار نیست بی جبهه بمونه. فقط این چند وقت فرصت فعالیت نبود برام. یه خرده فعالیت هم سخت شده برام راستش. کلی اعضای جدید داریم که آشنا نیستم باهاشون. این که ندونی شخصیتی که میخوای راجع بهش بنویسی چه خصوصیاتی داره طبیعتا نوشتن رو برات سخت میکنه.

۱۷. تا حالا شده از سایت برای مدتی رفته باشین؟ چی شد برگشتین و به طور کلی چی باعث میشه که انگیزه پیدا کنید و به فعالیتتون توی سایت ادامه بدین؟

بله یک سالی نبودم. دلیلش هم غول کنکور بود. تسترالی که در خونه هم مون می‌خوابه! بعدش نمی خواستم برگردم کلا. یعنی واقعا تمام انگیزه هایی که داشتم محو شده بود.نه اینکه فکر کنید سایت بد بود. خودم دیگه حوصله نوشتن و این جور چیزا رو نداشتم. ولی نمی دونم چی شد که برگشتم. یه چیزی باز صدام می کرد. یه جمله تو کتاب سینوهه پزشک مخصوص فرعون هست که میگه:

هرکس با آب نیل رفع تشنگی کرد نمی تواند پیوسته با آب‌های دیگر خود را سیراب نماید و نیل او را به سوی خود می کشاند.

جادوگران هم همینه. حداقل برای من که اینجوری بود.

۱۸. کلا علاقه‌ای به حاشیه ندارید یا موقعیتش پیش نیومده؟

موقعیتش پیش نیومده!
جدا از شوخی ...فکر نمی کنم بشه پاسخ درستی به این جور سوال ها داد. آدم با خودش فکر میکنه مثلا فلان کار رو نمی کنم یا اگه جای فلانی بودم فلان کار رو می کردم. ولی بنظر من تا توی موقعیت نباشیم نمی تونیم تصمیم بگیریم که چه می کردیم.

۱۹. دوتا از اعضای قدیمی که دوست دارید برگردن کیا هستن؟ و چرا؟

وندلین شگفت انگیز رو دوست دارم برگرده. من اصلا دوران فعالیتش رو ندیدم ولی پست هاش رو می خوندم و دوست دارم سبکش رو.
آملیا سوزان بونز هم خیلی آشوب وار می نوشت اونم دوست دارم برگرده.

۲۰. چه اتفاق خاصی در طول مدت عضویتتون رخ داده که براتون جالب و دوست‌داشتنی بوده و همیشه براتون یه خاطره جذاب راجع به سایت محسوب می‌شده؟ لطفا با جزئیات اون اتفاق رو شرح بدید تا حضار تازه‌وارد هم ازش لذت ببرن.

یکی از بهترین تجربه هام تف تشت بود. خیلی بهم خوش گذشت. البته آخراش دیگه همه مون خسته شده بودیم. دوران خوبی بود کلی سر انتخاب سوژه می خندیدیم. همیشه هم وقتی حریف پستش رو میزد هر چهارتا مون میگفتیم خب... حریف خیلی بهتر بود می بازیم قطعا...که چیزی از ارزش هامون کم نمیکنه!
بعد که نتایج میومد می بردیم خودمونم وحشت می کردیم! فقط یک بار گفتیم این بازی رو قطعا می بریم...همونو باختیم!
یکی دوباری هم سوژه رو انتخاب کردیم، نوشتیم، دیدیم خوب نشد. کلا سوژه رو عوض کردیم اونم در حالیکه کمتر از 24 ساعت وقت داشتیم! حالا یکی سر کار بود، یکی مهمون داشت، یکی امتحان داشت، اون یکی مریض بود! خلاصه به بدبختی می رسوندیم خودمونو! خودم پستام رو وسط کلاس تاریخ امامت می نوشتم!

۲۱. کریچر توی کتاب زیاد به نظافت توجه ای نداشت و مثل بقیه جن های خونگی با یه سری لباس و وسایل کهنه سر می کرد. چیشد که کریچر سایت انقدر جن پاکیزه و وایتکسی شد؟

ایده اش از اینجا اومد که با خودم فکر کردم ارباب ریگولوس در راه مبارزه با سیاهی کشته شد. حالا بهترین راه مبارزه با سیاهی چیه؟ وایتکس! کریچر چندان باهوش نبود پس همچین برداشتی از اربابش داشته باشه خیلی غیرمنطقی بنظر نمی رسه.
اینجوری شد که وایتکس اضافه شد به شخصیتش.

۲۲. مدتی شناسه آلبوس دامبلدور رو داشتین. نظارت محفل و به طور کلی ایفای نقش دامبلدور چطور بود؟

خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی کار سختیه! هرچقدر از سختیش بگم کم گفتم. اصلا اون طور که بنظر می رسه نیست. خیلی چیزها لازم داره. باید اول خودت به نوشتن کاملا مسلط باشی، به شدت صبور باشی، وقت بذاری برای انجمنت و از همه این ها مهم تر، توانایی مدیریت داشته باشی.
خلاصه که کار سختیه. اگه اون موقع عقل الانم رو داشتم محال بود قبول کنم همچین مسئولیت بزرگی رو.

۲۳. اولین بار که وارد ایفا شدین چقدر طول کشید تا از پیچ و خم سایت سر در بیارین و با اعضا آشنا بشین و بزرگترین چالشی که باهاش رو به رو بودین چی بود؟

به اندازه دوتا شناسه طول کشید!
ضعفم تو جلو بردن سوژه ها بود. اغلب تلاش می کردم شبیه کسایی که تو نوشتن قبولشون داشتم بنویسم. طول کشید تا فهمیدم تقلید کار درستی نیست و می بایست راه و روش خودمو پیدا کنم توی نوشتن.

۲۴. نظری یا پیشنهادی برای اعضای جدید سایت دارین؟

برای اعضای جدید توصیه ام بهشون اینه که کتاب زیاد بخونن خیلی توی نوشتن شون تاثیر میذاره. اگه اشتباهی می کنن نا امید نشن و ادامه بدن. به هرحال همه که رولینگ دنیا نیومدیم! اینجاییم که کمک کنیم بهم و لذت ببریم.

۲۵. دابی، وینکی یا کریچر؟ کدوم جن خونگی کتابو بیشتر دوست داشتین؟

وینکی.
کارها و رفتارهاش تو کتاب جام آتش واقعا بامزه و دوست داشتنی بود.

۲۶. هرچه دل تنگتان می خواهد بفرمایین!

ممنونم از جادوگران. با یک دنیای دیگه آشنام کرد. بگم رو شخصیت و طرز فکرم تاثیر خوبی گذاشت اغراق نکردم حقیقتا. تا ابد ممنونم و همیشه ازش به خوبی یاد میکنم.



وایتکس!



پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۴:۱۸ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸

اسلیترین، مرگخواران

مروپ گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۸ شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
امروز ۲۲:۰۲:۳۲
از زیر سایه عزیز مامان
گروه:
ناظر انجمن
کاربران عضو
اسلیترین
ایفای نقش
مرگخوار
گردانندگان سایت
پیام: 459
آفلاین
ماجرا از اونجا شروع شد که:

نقل قول:
27 آذر: روز اجنه! در این روز برای اولین بار یک جن به عنوان وزیر سحر و جادو انتخاب شد. لطفاً با اجنه مهربان باشید!

-خب که چی گابریل مامان؟!
-باید مهربون باشیم دیگه!
-الان چطوری مهربون باشیم؟ با گل و شیرینی بریم دم خونه اجنه؟!
-بد هم نیستا.

خانه گریمولد_ساعت ۴ صبح روز ۲۶ آذر

گابریل در حالی که دستکش یک بار مصرفی پوشیده بود، با دقت انگشتش را روی دکمه زنگ آیفون فشار داد و به سرعت دستکش را در آورد و در سطل زباله انداخت. صدای تابلوی خانم بلک از آن طرف در شنیده می شد که زمین و زمان را مورد عنایت قرار می داد.
-احمق ها...لجن زاده هایی که خونه اجداد منو لجن مال کردید...

کریچر در حالی که به اندازه خانم بلک خشمگین بود با احتیاط در را روی وزیر سحر و جادو که لبخندی دندان نما بر چهره داشت و دسته گلی در یک دست و شیرینی را در دست دیگرش گرفته بود، باز کرد.
-وزیر سحر و جادو ساعت چهار صبح با گل و شیرینی مزاحم شد. شاید قصد خواستگاری از کریچر رو داشت. اوه....اگر بانوی من این وضعیت رو می دید چی می گفت؟
-خروس های بی محل...خائن های آداب نشناس...مزاحم های علاف!

گابریل که به وضوح صحبت های کریچر و بانویش را شنیده بود سعی کرد لبخندش را که کج شده بود حفظ کند.
-روز اجنه مبارک. وزارت سحر و جادو قصد داره از شما دعوت کنه که در این روز فرخنده...
-ارباب ریگولوس هر روز رو روز اجنه دونست. ارباب ریگولوس همیشه برای اجنه احترام قائل بود. ارباب ریگولوس کریچر رو خیلی دوست داشت. ارباب ریگولوس...

کریچر که یاد خاطرات دل انگیزش با ریگولوس بلک افتاده بود شروع به ناله و زاری کرد. همینطور که ناله هایش شدت می یافت آب دماغش هم شدت می یافت و روی کفش های نو و تمیز گابریل می ریخت.

شاید گابریل تحمل ناسزا ها و ناله های کریچر را داشت اما تحمل آب دماغ کریچر را نداشت.
-مرلینا تو خودت شاهدی من با محبت تلاشمو کردم ولی خب نشد که نشد دیگه!

در همان لحظه گابریل گونی از جیبش در آورد و به سرعت روی سر کریچر کشید، سپس گونی دست و پا زنان را برعکس کرد و سطلی پر از وایتکس و مایع ظرفشویی و شامپو و صابون را در آن خالی کرد و با رضایتمندی در گونی را گره زد.
-خب دیگه...حالا این گونی مثل ماشین لباسشویی عمل می کنه و تا برسیم به وزارتخونه یه جن تمیز تحویلمون میده. مطمئنم خودشم از اینهمه وایتکس استقبال می کنه.

تاحدودی حق با گابریل بود. شاید کریچر استقبال می کرد اما نه در یک گونی کوچک پر از آب و وایتکس و مواد شوینده که جایی برای تنفس ندارد!

وزارت سحر و جادو

-چیشد گابریل مامان؟ با محبت و مهربونی برای مصاحبه دعوتش کردی؟
-آمم...آره...خیلی محبت آمیز بود...خیلی.

و گونی حاوی کریچر و مقدار فراوان مواد شوینده را روی زمین خالی کرد.

-آره...فقط فکر کنم انقدر بهش محبت کردی که کشتیش مامان جان!
-نه...چیز...نمرده که...فقط یکم خفه شده. اونم اشکالی نداره حالا...بجاش مری و معده و نای و ریه هاش قشنگ تمیز شده. دیگه چه محبتی از این بالاتر که آن مرحوم پاکیزگی رو تا عمق وجودش حس کرد و رفت؟
-وایتکسی که استفاده کردی با رایحه پرتقال بود؟ گمونم حق با توئه مامان جان...رحم المرلین من یقرا فاتحه مع صلوات.

وزیر و معاونش با آرامش و وقار خاصی مشغول فاتحه خواندن بالای سر جسد کف آلود کریچر شدند.

* * *


به مناسبت روز اجنه، پنجمین خورنده معجون راستی کسی نیست جز کریچر که تا بیست و چهار ساعت آینده وقت داره خودشو به وزارتخونه برسونه و معجونشو بنوشه!

اینم لیست سوالات:

۱. مهم‌ترین سوتی‌ای که در طول عضویتتون دادید رو شرح کامل بدید!
۲. چرا کریچر رو انتخاب کردید؟ زمانی که انتخابش کردین ریگولوسی هم بود؟
۳. لینک اولین پست ایفائیتون رو با اولین شناسه‌تون بفرستین! 
۴. در طول تاریخ عضویتتون با کسی به مشکل خوردید؟ کی؟ چرا؟
۵. چه شناسه‌هایی داشتید تا حالا؟ با کدومشون راحت تر بودین؟
۶. نظرتون درباره حقوق جن های خانگی چیه؟ به نظرتون به حقوقتون احترام گذاشته میشه؟ اصلا اجنه چه حقوقی در جامعه جادوگری دارن؟
۷. پستای چه کسانی رو به طور جدی دنبال می‌کنید و از خوندنشون لذت می‌برید؟(چهار نفر)
۸. به نظرتون چه کار مفیدی میشه برای کل سایت یا ایفای نقش انجام داد تا فضا رو بهتر کنه و انگیزه بیشتری ایجاد کنه؟
۹. چهار تا از شخصیتایی که بنظرتون بیشترین کمک رو به سایت رسوندن نام ببرید.
۱۰. بهترین دوستتون توی سایت، و کسی که باهاش رودروایسی دارین کیه؟
۱۱. لینک دوتا از پستای موردعلاقه‌تون رو بفرستید!
۱۲. کدوم شخصیت‌پردازی‌ رو توی سایت می‌پسندید؟
۱۳. اگه همه‌ی شخصیت‌ها باز باشه و دستتون توی انتخاب آزاد، کدوم رو انتخاب می‌کنید؟
۱۴. کدوم دوره‌ی زمانی از فعالیتتون توی سایت رو بیشتر دوست داشتید؟
۱۵. دلیل اینکه بعضی از اعضا توی تاریخ سایت فراموش نشدنی شدن چی بود؟
۱۶. تصمیمی برای پیوستن به جبهه‌ها ندارید؟ کریچر قراره بدونِ جبهه بمونه؟
۱۷. تا حالا شده از سایت برای مدتی رفته باشین؟ چی شد برگشتین و به طور کلی چی باعث میشه که انگیزه پیدا کنید و به فعالیتتون توی سایت ادامه بدین؟
۱۸. کلا علاقه‌ای به حاشیه ندارید یا موقعیتش پیش نیومده؟
۱۹. دوتا از اعضای قدیمی که دوست دارید برگردن کیا هستن؟ و چرا؟
۲۰. چه اتفاق خاصی در طول مدت عضویتتون رخ داده که براتون جالب و دوست‌داشتنی بوده و همیشه براتون یه خاطره جذاب راجع به سایت محسوب می‌شده؟ لطفا با جزئیات اون اتفاق رو شرح بدید تا حضار تازه‌وارد هم ازش لذت ببرن.
۲۱. کریچر توی کتاب زیاد به نظافت توجه ای نداشت و مثل بقیه جن های خونگی با یه سری لباس و وسایل کهنه سر می کرد. چیشد که کریچر سایت انقدر جن پاکیزه و وایتکسی شد؟
۲۲. مدتی شناسه آلبوس دامبلدور رو داشتین. نظارت محفل و به طور کلی ایفای نقش دامبلدور چطور بود؟
۲۳. اولین بار که وارد ایفا شدین چقدر طول کشید تا از پیچ و خم سایت سر در بیارین و با اعضا آشنا بشین و بزرگترین چالشی که باهاش رو به رو بودین چی بود؟
۲۴. نظری یا پیشنهادی برای اعضای جدید سایت دارین؟
۲۵. دابی، وینکی یا کریچر؟ کدوم جن خونگی کتابو بیشتر دوست داشتین؟
۲۶. هرچه دل تنگتان می خواهد بفرمایین!


ویرایش شده توسط مروپ گانت در تاریخ ۱۳۹۸/۹/۲۶ ۱۳:۰۸:۰۳



پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۳:۵۷ چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸

رابستن لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۹ پنجشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۳:۱۳ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۰
از سیرازو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 265
آفلاین
۱. مهم‌ترین سوتی‌ای که در طول عضویتت دادی رو شرح کامل بده!

سوتی مهم ندادم ولی خب سوتی دادم...اولین پست کارگاهم رو می خواستم بنویسم. عکسم لینی گذاشته بود. پستم رو برای لینی فرستادم به جای اینکه بذارمش توی تاپیک. تازه عنوان هم نوشتم:
نقل قول:
امیدوارم لذت ببرین!


۲. فکر می‌کنی چرا بچه و خودش در کل یه معصومیت خاصی دارن؟ حتی وقتی بچه عین بلاتریکس خشن میشه، بازم خیلی گوگولیه.

بچه س خب. من سعی کردم از معصومیتش کم کنم ولی خب بچه هر کاری کنه بازم بچه س. اتفاقا این خشمی که بهش اضافه شد با بچه بودنش تناقض داشت و در بعضی جاها بیشتر معصوم نشون داده می شد. بیایید بچه باشیم!

۳. لینک اولین پست ایفائیت رو با اولین شناسه‌ت بفرست!

اینه

۴. در طول تاریخ عضویتت با کسی به مشکل خوردی؟ کی؟

سو لی! دیگه این اواخر من و سو یه جا باشیم، مشکل به ما برخورد می کنه.

۵. چرا هر سری با اینکه کوییدیچ دهنتو صاف می‌کنه بازم می‌ری سراغش؟

کوییدیچ باب آشنایی رو باز می کنه. منم از همینش خوشم میاد. برای همین دهن خود را صاف کرده و پست کوییدیچ را می نویسیم!

۶. خب. وقتشه یه سوال ترسناک بپرسم که صد البته برای خودم ترسناکه فقط. چرا از ریون رفتی؟ تالار و جو رو دوست نداشتی یا با کسی به مشکل خوردی؟

اولش که اومدم ریون، مصادف با زمانی بود که ریون عضوای تازه جذب کرده بود و همه تو یه رنج بودیم. اون موقع ها ریون خیلی خوش می گذشت. لینی هم مثل مادری فداکار و پدری دلسوز () بالا سرمون بود. از همینجا دوباره از کمک های لینی تشکر می کنم. تولدتم خیلی پساپس تبریک می گم.
داشتم می گفتم. همه در یه سطح بودیم و رفیق. ولی بعد از مدتی بعضی ها حس برتری پیدا کردن و یه سری اتفاقات بین من و یکی افتاد که خب من بخاطر اینکه جو ریون به هم نریزه از ریون رفتم. ولی خب اشتباه کردم که دلیل اصلی رفتنم رو همون موقع نگفتم. و بعدشم که با رابستن اومدم توی سایت.

۷. پستای چه کسانی رو به طور جدی دنبال می‌کنی و از خوندنشون لذت می‌بری؟(سه نفر)

برای همه چهارتا بود برای من سه تا؟ به من چه! منم چهارتا می گم.
1-لرد ولدمورت
2-گابریل دلاکور
3-رودولف لسترج
4-مروپ گانت

۸. داشتن چه صفتی باعث می‌شه به خودت افتخار کنی؟ و داشتن چه صفتی باعث می‌شه از خودت بترسی یا منزجر بشی؟

اولی رو هنوز توی خودم پیدا نکردم ولی دومی زود عصبی شدنمه! خیلی زود عصبی می شم و وقتی میشم دیگه نمیفهمم که دارم چی میگم و چه رفتاری میکنم.

۹. چهار تا از شخصیتایی که بنظرت بیشترین کمک رو به سایت رسوندن نام ببر.

این یکم برای من زیادیه ولی خب طبق شنیده ها و دیده ها می گم. امیدوارم که درست باشه.
1-لرد ولدمورت
2-سر بارون خون آلود
3-عله
4-لینی وارنر
5-حسن مصطفی
6-فنگ
دوست داشتم شش تا بگم.

پ.ن: از اتاق فرمان اشاره کردن که فنگ و حسن مصطفی یکی هستن!

۱۰. بهترین دوستت توی سایت، و کسی که باهاش رودروایسی داری کیه؟

بهترین دوستم که گابریل دلاکوره.
با کسی رودروایسی داشته باشم؟ با هوریس داشتم واقعا! ولی خب کوییدیچ باعث شد بفهم که چقد آدم باحال و خاکی و خاکی و باحالیه!

۱۱. لینک دوتا از پستای موردعلاقه‌ت که خوندی و جزو بوکمارک‌هات شده رو بفرست!

من پست بوکمارک نمی کنم!

اون پست لرد که در مورد مرگخواراش بود لازمه لینک بشه؟ اونو دیگه همه خوندن و باهاش عشق کردن.
اینم دومیش! پیشنهاد می کنم که اگه نخوندینش، حتما بخونینش!

۱۲. کدوم شخصیت‌پردازی‌ رو توی سایت می‌پسندی؟

ماتیلدا گرینفورت
واقعا شخصیت پردازیش دوست داشتنی بود. یهو خوابش می برد وسط حرف و خر و پف می کرد. و اگه می تونستین اینو تو ذهنتون تجسم کنین واقعا باعث خنده می شد. خیلی دوست داشتم ازش فعالیت ببینم ولی نمی دونم که یهو چرا غیب شد.

۱۳. راب، وقتی تازه اومده بودی سایت چه چیزی باعث موندنت شد؟

صمیمیت بچه های ریون! البته ریون سابق! و کمک های بدون کم و کاست لینی وارنر و لرد ولدمورت!

14. کدوم دوره‌ی زمانی از فعالیتت توی سایت رو بیشتر دوست داشتی؟

یکی اوایل فعالیت! و یکی هم موقعی که کسی نمی دونس رابستن، گریک الیواندره!

۱۵. تا حالا شده فکر کنی فعالیت توی این سایت وقت تلف کردنه؟

از فعالیت خسته شدم ولی هیچوقت این فکر رو نکردم. چیزی که باعث خوشحالیم می شه، نمی تونه همزمان وقتم رو هم تلف کنه؟

۱۶. تالار اسلیترین چه حسی داره برات؟ به اندازه ریون بهش حس خونه بودن میده؟ نظرت راجع به اعضای اسلی چیه؟

موقعی که ریون بودم، میشنیدم که تالار اسلی یه تالار آرومه! وقتی خواستم تغییر شخصیت بدم بخاطر همین آرامش و اعضای خفن اسلی اومدم توی این گروه! اویل که زیاد متوجه‌ش نبودم ولی الانا برام خیلی مهم شده. خودم تلاش می کنم و امیدوارم بقیه هم این کار رو بکنن تا یکم از این آرامشه کم کنیم و نویسنده تحویل سایت بدیم. اسلی پر آدمای خفن و با تجربه‌س که می تونن باعث بشن یه سری آدم خفن عین خودشون پرورش داده بشه.

۱۷. الگوی نوشتنت کیه؟ همیشه دوست داشتی شبیه کی بنویسی؟

موقعی که گریک بودم هیچکس. ولی وقتی رابستن شدم. یکی دو روز نشستم فقط پستای رودولف رو خوندم. سعی کردم مثل اون بنویسم ولی خب خودم می دونم که موفق نبودم. پستاش واقعا طنز مخصوص به خودشو داره.

۱۸. آرزویی داری توی سایت؟ مثلا مدیر بشی یا کلاه گروهبندی یا اینکه به جایی برسی که بتونی به تازه‌واردا کمک کنی؟

اولویت اصلی من شده تازه واردایی که میان اسلیترین! آرزومم کمک بهشونه! البته خب خودم هنوز اونقدری باتجربه نشدم که بخوام تنهایی اینکارو کنم ولی نیاز به کمک دارم! و خب کمک هم دارم!

۱۹. دوتا از اعضای قدیمی رو که دوست داری برگردن کی‌ان و چرا؟

مورفین گانت! جدیدا پستاشو می خونم و واقعا دوست دارم دوباره بیاد!
وینکی رو هم دوست دارم که برگرده!

۲۰ . چه برنامه‌هایی برای آینده داری؟ چی بچه و بابای بچه رو این روزا خوشحال می‌کنه؟

فقط فعالیت درون تالاری! الان فقط همین! فقط اسلی!

۲۱. به نظرت چرا مورفین یا جیمزتدیا با اینکه نیستن انقدر مشهورن؟ و اعضای جدید چرا نمیتونن به اندازه اونا مشهور بشن؟

اجازه بده که با حرف دومت مخالف باشم. اعضای جدید هم می تونن مشهور باشن و هستن. همین که بگی فلانی و یکی بشناسه و ازش به خوبی یاد کنه ینی مشهوره! ولی خب نمک مورفین و جیمزتدیا توی سایت مونده! سایت رو نمک گیر خودشون کردن. برای همینه که همیشه حرفشون هست!

۲۲. چه اتفاق خاص و جالبی در طول مدت عضویتت رخ داده که برات جالب و دوست‌داشتنی بوده و همیشه برات یه خاطره جذاب راجع به سایت محسوب می‌شده؟ لطفا با جزئیات اون اتفاق رو شرح بده تا حضار تازه‌وارد هم ازش لذت ببرن.

برای شخصیتم بود. شخصیت من یکم ریسکی بود. هم از نظر خودم و هم ارباب! ولی خب ارباب گفت که فضایی بشو ولی اگه دیدی نمیشه ولش کن. موقعی که رابستن فضایی شد، از گوشه کنار میشنیدم که می گفتن اینو ببین چی انتخاب کرده. ولی خب من ادامه دادم باهاش و خداروشکر جواب داد. حرف ارباب برام دوست داشتنی بود که گفت فکر نمی کردم بشه ولی تو خسته نشدی و شد. بعدشم که بچه رو وارد داستان کردم و خداروشکر اونم گرفت. چی از این بهتر که یه شخصیت بسازی که بیشتر سایت دوستش داشته باشن!




ویرایش شده توسط رابستن لسترنج در تاریخ ۱۳۹۸/۹/۱۴ ۰:۰۵:۳۳

تا همیشه، لرد ولدمورت، ارباب من هستن می شن!

تو قلب من جا داشتن میشه!


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۵:۲۹ چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۶:۴۰:۱۷ سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 407
آفلاین
- خانوم ِ وزیر، یه گزینه‌ی خیلی خوب گرفتیم!
- خیلی خوب منظورتون یکی مثل لینیه دیگه نه؟ هنوزم یادم میاد تنم می‌لرزه!
- نه، این‌بار یکی نیستن، می‌تونیم کلی معجون بهشون بدیم و کلی حرف بکشیم!
- مافلدا رو گرفتین؟
- اون گزینه‌ی دفعه‌ی بعدمون بود...
- ... پس کی؟
- رابستن و بچه‌اش! تازه دفترچه‌شم هست که حتما کلی برنامه‌های مخوف توشه!
- آخه رابستن؟ به رابستن که معجونم ندی راستشو می‌گه! البته بچه یکم... خشن... هست...
- خب... خب زورمون به بقیه نرسید... گفتیم یه جوونترشو بگیریم. هر چند بعدش به غلط کردن افتادیم. حسش مثل این بود که بلاتریکس لسترنج رو گرفتیم.
- یعنی واقعا می‌خواین منو بفرستین با بچه حرف بزنم و ازش سوال بپرسم؟
- نیروی کمکی می‌خواین؟
- آره، فقط یکم گنده باشه که بتونم پشتش قایم شم ضربه‌ها بهم نخوره.
- یه مورد براتون داریم، حالا زیاد گنده نیست. در واقع تنها کسیه که حاضر شده باهاتون بیاد.
- یکمم گنده باشه اشکالی نداره حالا... کی هست؟
- معاونتون، بانو گانت!


***


خورنده‌ی چهارم معجونِ راستی، آقای رابستن لسترنج و بچه رابستن زاده‌ی اصل هستن تا طلسم اعضای قدیمی شکسته بشه. ایشون بیست و چهار ساعت وقت دارن تا خودشون رو به وزارتخونه برسونن و معجون راستی رو بنوشن.

لیست سوالات
:

۱. مهم‌ترین سوتی‌ای که در طول عضویتت دادی رو شرح کامل بده!
۲. فکر می‌کنی چرا بچه و خودش در کل یه معصومیت خاصی دارن؟ حتی وقتی بچه عین بلاتریکس خشن میشه، بازم خیلی گوگولیه.
۳. لینک اولین پست ایفائیت رو با اولین شناسه‌ت بفرست! 
۴. در طول تاریخ عضویتت با کسی به مشکل خوردی؟ کی؟
۵. چرا هر سری با اینکه کوییدیچ دهنتو صاف می‌کنه بازم می‌ری سراغش؟
۶. خب. وقتشه یه سوال ترسناک بپرسم که صد البته برای خودم ترسناکه فقط. . چرا از ریون رفتی؟ تالار و جو رو دوست نداشتی یا با کسی به مشکل خوردی؟
۷. پستای چه کسانی رو به طور جدی دنبال می‌کنی و از خوندنشون لذت می‌بری؟(سه نفر)
۸. داشتن چه صفتی باعث می‌شه به خودت افتخار کنی؟ و داشتن چه صفتی باعث می‌شه از خودت بترسی یا منزجر بشی؟
۹. چهار تا از شخصیتایی که بنظرت بیشترین کمک رو به سایت رسوندن نام ببر.
۱۰. بهترین دوستت توی سایت، و کسی که باهاش رودروایسی داری کیه؟
۱۱. لینک دوتا از پستای موردعلاقه‌ت که خوندی و جزو بوکمارک‌هات شده رو بفرست!
۱۲. کدوم شخصیت‌پردازی‌ رو توی سایت می‌پسندی؟
۱۳. راب، وقتی تازه اومده بودی سایت چه چیزی باعث موندنت شد؟
14.  کدوم دوره‌ی زمانی از فعالیتت توی سایت رو بیشتر دوست داشتی؟
۱۵. تا حالا شده فکر کنی فعالیت توی این سایت وقت تلف کردنه؟
۱۶. تالار اسلیترین چه حسی داره برات؟ به اندازه ریون بهش حس خونه بودن میده؟ نظرت راجع به اعضای اسلی چیه؟
۱۷. الگوی نوشتنت کیه؟ همیشه دوست داشتی شبیه کی بنویسی؟
۱۸. آرزویی داری توی سایت؟ مثلا مدیر بشی یا کلاه گروهبندی یا اینکه به جایی برسی که بتونی به تازه‌واردا کمک کنی؟
۱۹. دوتا از اعضای قدیمی رو که دوست داری برگردن کی‌ان و چرا؟
۲۰ . چه برنامه‌هایی برای آینده داری؟ چی بچه و بابای بچه رو این روزا خوشحال می‌کنه؟
۲۱. به نظرت چرا مورفین یا جیمزتدیا با اینکه نیستن انقدر مشهورن؟ و اعضای جدید چرا نمیتونن به اندازه اونا مشهور بشن؟
۲۲. چه اتفاق خاص و جالبی در طول مدت عضویتت رخ داده که برات جالب و دوست‌داشتنی بوده و همیشه برات یه خاطره جذاب راجع به سایت محسوب می‌شده؟ لطفا با جزئیات اون اتفاق رو شرح بده تا حضار تازه‌وارد هم ازش لذت ببرن.


گب دراکولا!


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۶ یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۶:۱۳ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5468
آفلاین
اول یه هشداری بدم. یه هشدار کاملا جدی. من خیلی پرحرفم!


۱. خانوم مدیر، اولین گند خودت رو با ذکر جزئیات توصیف کن!

گند مدیریتی؟
نظرتون چیه داستانو از زبون لینی تو همان زمان بشنویم؟
شناسه‌ی پرسیوال دامبلدور بود. الانم همینطوره، شناسه‌ی هرکی رو "غیر فعال" کنی با عنوان "بدون نام" نمایش داده می‌شه و دیگه توی پستایی که زده لینکی به پروفایلش وجود نداره. پرسیوال رفت شناسه جدید زد و اومد با عصبانیت بلیت زد. مدیرا (ایوان روزیه، استرجس پادمور و آنتونین دالاهوف همکارام بودن) هم توی بلیت بهش گفتن بررسی می‌کنیم و با وجود اینکه مورد عنایت قرار گرفته بودن ولی اصلا حتی اشاره نکردن کار من نبوده. بعدش من خودم رفتم درستش کردم و چون عذاب وجدان داشتم رفتم به پرسیوال پخ زدم و گفتم بقیه هیچ‌کاره بودن و اونم گفت عیبی نداره.


۲. مهم‌ترین سوتی‌هایی که در طول عضویتت دادی رو شرح کامل بده!

یه بار با رز ویزلی داشتیم تو چت‌باکس حرف می‌زدیم و گویا همزمان پیام‌شخصی هم می‌دادیم. یه جا نمی‌دونم چی شد گفتم "لینی جوابتو دادم!" یا شایدم لینی پیام شخصیتو بخون. هرچی بود گفتم لینی به جای رز! و جالبه که هیچ‌کس به روی خودش نیاورد. من اگه بودم فک می‌کردم دو تا مولتی لو رفتن. مدیر بودم و می‌تونستم ویرایش کنم، اما یکم وقت گذشته بود و بالاخره یه عده دیده بودن. گفتم ویرایش کنم بیشتر مشکوکه. پس فقط اینطوری توجیه کردم که داشتم مث جنای خونگی حرف می‌زدم. خب... نمی‌دونم چرا همچین اشتباهی کردم!

سوتی دیگه‌ای تو ذهنم نیست.


۳. لینک اولین پست ایفائیتون رو با اولین شناسه‌تون بفرستید! (بله، همون اولین شناسه و اگه در بری یه راست آزکابانی! )

خب باید بگم اینجا حقیقت با من همراهه در کتمان کردن حقیقت!

چطوری؟ اینطوری که شناسه‌ی اولم که هیچ‌کس به جز لرد ازش خبر نداره، اولین پست ایفای نقشم توش نیست. من با اون شناسه تو ایفای نقش اومدم، ولی بچه‌تر از اونی بودم که بتونم جادوگرانو درک کنم و توش فعالیت خاصی بکنم. پس اولین پست ایفای نقشمو توی اون پیدا نمی‌کنین!
تا اینکه چند سال بعد، اول راهنمایی با یه شناسه جدید، بعد از مدت‌ها ورود به ایفای نقش، بالاخره افتخار دادم و اولین رولمو زدم. نبینم بخندین. تازه چند ماه بعد رفتم گفتگو با مدیرا غر زدم که چرا حیوونمو بم ندادن.

(البته بعدها بعد از شناسه‌ی دومم، با شناسه اولم دوباره وارد ایفای نقش شدم و فعالیت کردم، در نتیجه توش رول زیاد داره، اما نکته در اینه که اولین پست ایفای نقشم با شناسه دومم بود، نه اول! در واقع به نظرم اولی، واقعا اولی حساب نمی‌شه!)


۴. در طول تاریخ عضویتت با چه کسی به مشکل خوردی و دلیلش چی بود؟

سیریوس بلک. همین چند سال پیش، وقتی مدیر بود. کلاه گروهبندی اولین بار تو زمان مدیریت ماندانگاس فلچر و ویولت بودلر اومد. با این هدف که دو گروه هافلپاف و ریونکلاو که نسبت به اسلیترین و گریفیندور خیلی عضو کمی داشتن، بتونن با کلاه اعضای بیشتری بگیرن و از نظر تعداد عقب نمونن. بگذریم که تا چند ماه اول تمام اعضا مستقیم فقط به هافلپاف فرستاده می‌شدن و ریونکلاو نادیده گرفته شده بود، اما بعدها اعتراض‌ها شکل گرفت و بعد از یه سری تغییر و تحولات کلاه افتاد دست مورفین گانت که تمام اعضا رو برابر بین هر چهار گروه تقسیم کنه. همین کارم کرد، بهترین کلاه بود. کلاهی که الان می‌بینین حاصل تلاش اونه.

وقتی رفت دست من افتاد، و وقتی من رفتم دست سیریوس بلک افتاد. من اصلا از کلاه زمانی که دست اون بود راضی نبودم. بازم اینطوری شده بود که هافل و ریون کم‌تر عضو می‌گرفتن. رفتم باهاش در این مورد صحبت کردم، گفت چی کار کنم وقتی یکی نمی‌خواد هافل و ریون بره به زور که نمی‌تونم بفرستم تا دل‌زده بشه. می‌دونین، حرفش درست بود، اما موضوع اینه که اون اولین کلاه نبود. مورفین کلاه بود، منم بودم. به نظرم کم گذاشت که نتونست درست اعضا رو تقسیم کنه. مشکلاتی که ازش حرف می‌زد حقیقت داشت، اما این مشکل برای کلاهای قبل از اونم بود، و بقیه موفق عمل کرده بودن، پس اونم اگه می‌خواست می‌تونست. سر همین بحثمون شد. فک نکنم بتونم بگم اون چیا گفت چون همه‌ش توی پیام‌شخصی بود و پیام‌شخصی نباید افشا بشه. ولی اصلا رفتارش خوب نبود و فک کرده بود چون مدیره خیلی شاخه و منم که دیگه مدیر نبودم حق هیچ اظهار نظری در مورد کار مدیرا رو ندارم و چون مدیره هرکار دلش بخواد می‌تونه بکنه. خلاصه که معتقد بود کار مدیرو نباید زیر سوال برد!

که این اشتباهه، اعضا همیشه حق دارن از مدیرا سوال بپرسن و مدیرا باید پاسخگوی اعضا باشن.

منم البته اینا رو شنیدم بش گفتم نکشی خودتو با این مدیر بودنت.

شخصا چیز دیگه‌ای به ذهن ندارم، و حتی این موضوع که تو ذهنم بود هم اذیتم نمی‌کنه و الانم سیریوس برگرده هیچ مشکلی باهاش ندارم و حتی با وجود اینکه کارش اصلا درست نبود، اما بازم ازش معذرت می‌خوام که مجبور به گفتن ماجرا شدم. البته در کل بحث زیاد پیش اومده ولی چون مشکلی با اون شخص ندارم دیگه یادآوری هم نداره.


۵. اولین بار کی دعوات کرد؟ چرا؟

پرسی ویزلی.
البته نمی‌شه گفت دعوا، صحبت بود! رفتم تولد دوستمو تو تاپیک هرچه دل تنگت می‌خواهد بگوی گریف تبریک بگم، یه چیزی تو این مایه‌ها گفت که بیام بزنم تو دهنت؟ آخه اینجا جای تبریک تولده؟ همین!


۶. معاون یه چیژکش بودی، چه حسی داشتی؟ از حال و هوا و بوی دود و دمی که توی سایت پیچیده بود حرف بزن‌. کودتا چی؟ نکنه توی وزارت فعلی هم قراره ازین کارا بکنین؟ نکنه قراره وزیر رو گول بزنین و از تخت به زیرش بکشین؟
#زوپس_نشینان_نامرد


#با_زوپس_نشینان_دوست_باشیم

وقتی مورفین گانت وزیر شد من تازه کنکور داده بودم و بعد از یک سال (که شناسه‌مو بسته بودم) برگشته بودم سایت و حتی رول زدن یادم رفته بود. مورفینم وقتی اومد گفت معاونم بشو، من گفتم رول‌نویسی یادم رفته و فک نکنم بتونم کمکت کنم. اما وقتی بیشتر صحبت کردیم تهش نتونستم نه بگم. از نظر من مورفین خیلی عضو خوبی بود و رول‌نویسیش ازونم بهتر. پس وقتی معاونش شدم خیلی خوش‌حال بودم. از من خواست تاپیکای رول انجمن وزارتو فعال نگه دارم و بعدم گاهنامه‌های وزارتو می‌نوشتم و می‌فرستادم. خیلی دوران خوشی بود که با کودتا خوش‌تر هم شد. ازونجایی که گاهنامه‌هامونو دوس داشتم و به نظرم جالب بودن، لینک می‌دم. 5 و 7 و 8 رو من نوشتم.

به نظرم بهترین وزیری بود که تو دوران فعالیتم دیدمش. از طرفی چون من هیچ‌وقت پیگیر وزارت نبودم، و برای اولین بار فقط چون معاون وزیر شدم مجبور شدم به وزارت کشیده بشم، برام خیلی خاص بود.

کودتا؟ برای من این شکلی بود که اومدم مسنجر و سایتو باز کردم و یهو منفجر شدم با یه عالمه پیام‌شخصی و پیام تو مسنجر. تا چند دقیقه هنگ بودم اصن که چی شده! دلوروس آمبریج گفته بود وزیرو برکنار کردیم و بیا حالا معاون من که وزیر جدیدم بشو وگرنه میری تو دسته‌ی خائنین. منم بش گفتم نه، امکان نداره. اما یهو مورفین سر رسید و وقتی بهش گفتم به آمبریج گفتم باهاش نمی‌رم، گفت نه! برو بگو باهاش هستی، اما جاسوس ما تو دسته‌ی اونا باش. منم رفتم به آمبریج گفتم غلط کردم، میام باهات. اونم گفت توبه کنی اوکیه. منم توبه کردم.
حالا حقیقتا نمی‌دونم چطور جاسوسی بودم، چون اصن کودتا با هماهنگی آمبریج و مورفین با هم بود و جفتشون برنامه‌شو ریخته بودن (الان دارم فک می‌کنم شاید حتی دلوروس می‌دونسته من جاسوسم؟!) و مورفین گفته بود هر پستی بت گفت بزن، بزن! پس منم هر پستی آمبریج می‌گفت بزن برامون، می‌زدم براشون! ولی خب طرف مورفین بودم!

برای وزارت فعلی فعلا که ازین خبرا نیست، اما از بعد از اون کودتا خیلی همه علاقمند بودن که دیگه تو وزارتا کودتا راه بندازن.


۷. پستای چه کسانی رو به طور جدی دنبال می‌کنی و از خوندنشون لذت می‌بری؟(چهار نفر)

لرد ولدمورت، وینست کراب، بانز، رز ویزلی. بازم هستن، در واقع خیلیا هستن نویسندگیشونو دوست دارم و هروقت پستشونو می‌خونم لذت می‌برم، مثلا رودولف لسترنج. ولی خب هافلپافی نیستم، یعنی نمی‌رم شناسه طرفو باز کنم ببینم رولاش کجاس باز کنم بخونم. فقط اگه موقع رول زدن خودم ببینم تو اون تاپیک هستن، خوشم میاد و می‌خونم.


۸. لینی اگر یه روز بگن از این سایت باید بری. چی رو با خودت میبری؟ میتونه یه پیام یا متن باشه یا یه دوستی خوب، یا خاطره ای که هیچ وقت فراموش نمیکنی.

یه روز از سایت رفتم، برای کنکور، و البته می‌دونستم برمی‌گردم. اون موقع کلی حرفای قشنگی که لرد بهم زده بودو برای خودم سیو کرده بودم و تو اون یه سال که نبودم هر از گاهی بشون سر می‌زدم و می‌خوندم. الانم که یادش میفتم لبخند می‌زنم. حرفایی که از فعالیتم تعریف کرده بود، از رول زدنم، از اینکه گفت باشه برو، ولی یادت باشه گفتی برمی‌گردی. گفت حتی لرد کتابم نمی‌تونست مرگخوار به این خوبی داشته باشه... خب... می‌دونم تاریخ انقضای این حرفا گذشته. می‌دونم دیگه اون مرگخوار خوب همیشگی که بیش از حد فعال بود نیستم، اما هنوزم نگهشون داشتم و وقتی می‌خونم لذت می‌برم و البته در کنارش... خجالت می‌کشم که دیگه اون لینی نیستم.

پس دوستیم با لردو می‌برم، به همراه تک تک حرفاش و پستی که مخصوص خودم نوشته شده و نشون می‌ده چقد لرد خوب منو شناخته.


۹. چهار تا از شخصیتایی که بنظرت بیشترین کمک رو به سایت رسوندن نام ببر.

لرد ولدمورت، دلوروس آمبریج، بارون خون‌آلود، عله هری پاتر. گفتی 4 تا، وگرنه بازم بودن کسانی که کمک‌هایی هرچند کوچیک، اما قشنگ و طولانی‌مدت کردن.

عله رو گفتم چون در قدم اول اون این سایتو بهمون داد و این همه سال ساپورت مالیش کرد تا پابرجا بمونه. با وجود اینکه خودش مدت‌ها پیش دیگه فعالیتی نکرد و قاعدتا نباید براش مهم می‌بود که این سایت می‌مونه یا نه، اما همچنان اهمیت می‌داد که سایت پابرجا بمونه.

بارونو نبودم تا با چشمای خودم ببینم که چی کار کرده، اما لا به لای حرفای لرد شنیدم که از کاراش برای سایت می‌گفت. مثلا می‌گفت اون انجمن خصوصی مرگخوارا (و بعدها محفل؟) رو بوجود آورد.

می‌تونم بگم تقریبا همیشه دلوروس پشت صحنه بود. همیشه پشت صحنه برای سایت تلاش کرد و زحمت کشید، اما پشت صحنه بود. کم‌تر کاراش به چشم اعضایی اومد که هر روز اومدن و بدون اینکه بفهمن، کسی بود که فعالیتو براشون راحت‌تر می‌کرد. وقتی که هیچ‌کس به کارای فنی سایت اهمیت نمی‌داد، اون اهمیت می‌داد. خوش‌حالم که الان مافلدا هم اضافه شده.

لرد... تو جملات نمی‌گنجه. فقط می‌تونم بگم همین که سایت الان پابرجاس بخش زیادیش به خاطر فعالیت اونه و اهمیتیه که نه فقط به مرگخوارا، بلکه به کل سایت می‌ده. الان همین هالووینم نگاه کنین لرد بابش کرد.


۱۰. بهترین دوستت توی سایت، و کسی که باهاش رودروایسی داری کیه؟

لرد ولدمورت.
رودروایسی؟ ببین من حتی رز ویزلیو که یک سال تمام هر روز، از صبح تا شب داشتم باهاش حرف می‌زدمو هم می‌خواستم ببینم خجالت می‌کشیدم. کلا در دنیای واقعی موجود خجالتی‌ای هستم، اما اگه بخوای ملاقات توی دنیای واقعی رو خط بزنی، کسی از سایت به ذهنم نمیاد که باش رودروایسی داشته باشم. اممم... شاید یخورده بلاتریکس لسترنج؟ و تاتسویا موتویاما؟


۱۱. لینک بهترین پستی که خوندی و جزو بوکمارک‌هات شده رو بفرست!

ایشون چون خیلی خاصه و نشون از اهمیت لرد به مرگخواراش می‌ده.


۱۲. کدوم شخصیت‌پردازی‌ رو توی سایت می‌پسندی؟

شخصیت‌پردازی خیلیا رو دوست دارم. در واقع می‌تونم بگم تقریبا تمام کسایی که شخصیتشون جا افتاده تو رولای سایت، شخصیت‌پردازی خوبی دارن. اما شخصیتی که یه مدت خیلی توجهمو جلب کرده بود "مون" بود. خودشو دیوانه‌ساز معرفی کرده بود و من خیلی خوشم اومده بود.


۱۳. علت این‌همه علاقه به شناسه گابریل دلاکور چیه؟ آیا جز اینه که می‌خواین شناسه وزیر مملکت رو بگیرین و بی‌شخصیتش کنین آبروش بره؟ آیا جز اینه که زوپس دست به فراهم کردن اقدامات کودتا زده؟ جز اینه که از همین‌جا یکراست باید فرستاده بشی به آزکابان؟

ببین نمی‌دونم. واقعا نمی‌دونم چرا. ولی خیلی دوسش دارم و همیشه دلم می‌خواسته و می‌خواد و خواهد خواست که گابریل دلاکور بشم. اصلا هم به خاطر شخصیت گابریل دلاکور تو کتاب یا فیلم نیستا، از اسم "گابریل" خوشم میاد فقط. اون اول که تازه گابریل دلاکورو گرفته بودی خیلی سختم بود، فنر و سو شاهدن. اصن ممنوع کرده بودم بگن گابریل دلاکور.

دیدی مثلا یه جزوه رو صد سال سیاه نمی‌خونی، بعد تا یکی ازت می‌گیردش هی حس می‌کنی وای اگه الان جزوه رو داشتم قطعا می‌خوندمش، در حالی که اگه می‌داشتی واقعا نمی‌خوندی؟

دقیقا چنین وضعیتی داشتم. می‌گفتم من یه ماه دیگه گابریل می‌شدم اگه نمی‌گرفت. ولی خب اینو از لحظه‌ای که لیلی لونا پاتر شدم و گابریل پر بود می‌گفتم.

به هر حال مثل هر گابریل دلاکور دیگه‌ای، خیلی زود به خاطر فعالیت خوب گابریل جدید، بهش عادت کردم و آزاد شد که سو و فنر اسمتو بیارن.

روونا رو چه دیدی، شاید همین امشب به سرم زد، کودتا کردم و نه تنها از وزارت برکنارت کردم، بلکه شناسه‌تم یهو اشتباهی دستم خورد پودر کردم.


14. بزرگترین پشیمونیت تو سایت چیه؟ از کاری که کردی یا نکردی؟

همین یه ماه پیش. توی ریون مسابقات دوئل برگزار شد. چون تعداد فرد بود سو ازم خواست تا بیام. منم گفتم اگه کسیو نتونستی پیدا کنی "باشه". گفتم "باشه"! ولی شرکت نکردم. پستمو نوشتم، اما ارسال نکردم. حتی تمدیدم شد، بازم ارسال نکردم. نمی‌دونم ازون روز به بعد چطور روم می‌شه با سو حرف بزنم. :(
بعد از این پست می‌رم بفرستمش، هرچند دیگه برای دوئل نمی‌شه فرستاد چون تموم شد رفت، ولی بازم می‌فرستم. :(

کلا اصلا قشنگ نیست قبول کنی یه کاریو انجام بدی، بعد انجام ندی! و این اولین باری بود که گفتم کاریو انجام می‌دم، اما ندادم.


۱۵. بنظرت جای کدوم یکی از اعضای قدیمی توی سایت خالیه این روزا؟

رز ویزلی. رز قبل از مدیریت هم دوستم بود، ولی وقتی جفتمون با هم مدیر شدیم خیلی بیشتر به هم نزدیک شدیم. می‌تونم بگم اون دوران تقریبا هر روز، اونم روزی چند بار، با هم صحبت می‌کردیم. دوران خوشی بود. بازم بیا رز. بازم همکارم شو رز.


۱۶. چرا کویی امسال نتونست توجه ملت رو خیلی جلب کنه؟

نتونست؟ من یه مدتیه که خیلی کوییدیچ رو دنبال نکردم و در جریانش هم نبودم، ولی حس می‌کنم این کوییدیچ حداقل نسبت به چند سال اخیر، خیلی تیم داشت و مسابقات خوبی برگزار شد و سطح همه هم خوب بود. اونقد که من وقتی برای آپدیت بلاکش فقط امتیازارو می‌رفتم چک کنم، می‌گفتم یعنی چی، چرا اینقد 90 به بالا دادین؟ چه وضعشه! بعد یه مسابقه رو بهم گفتن داوری کنم، شبش رفتم خوندم کف کردم و تازه فهمیدم چرا اینقد بالا 90 می‌دادن.

اما اگه نتونسته، چون دنبال نکردم نمی‌دونم و نمی‌تونم چیزی بگم.


۱۷. چه اتفاق خاص و جالبی در طول مدت عضویتت رخ داده که برات جالب و دوست‌داشتنی بوده و همیشه برات یه خاطره جذاب راجع به سایت محسوب می‌شده؟ لطفا با جزئیات اون اتفاق رو شرح بده تا حضار تازه‌وارد هم ازش لذت ببرن.

کودتای وزارت وزیر گانت. خب فک کنم شروعش رو تو سوالات بالاتر جواب دادم و اعتراف می‌کنم جزئیاتش اونقد که باید یادم نیست. یه چیزیم از همین اول بگم که کلی استقبال شد و با وجود اینکه دی ماه برگزار شد (واقعا چرا وسط امتحانا؟) اما هروقت سایت لاگین می‌کردی شونصد نفر تو سایت بودن و کلیا هم که مشارکت کردن تو برنامه‌های کودتا! حال و هوای خوبِ عجیبی داشت سایت.

تا جایی که یادمه اینطور بود که دلوروس آمبریج، مورفین گانتو از وزارت کنار گذاشت و خودشو وزیر اعلام کرد. ازینجا شروع می‌شه. یکی از معاونای مورفین یعنی هلگا هافلپاف، با کله رفت شد معاون آمبریج، اون یکی معاون یعنی لینی وارنر بعنوان جاسوس رفت شد معاون آمبریج. هرکس طرف مورفینو گرفت، از جمله مروپی گانت (ویولت بودلر فعلی) و خیلیای دیگه، شدن تحت تعقیب. مجازاتاشونم در صورت دستگیری اینا بود.
بعد این وسط کلی تو خبرگزاریای مختلف دو گروه پست می‌زدن، تا اینکه مورفین گانت و طرفداراش، با عنوان "ارتش آزاد آزکابان" تو یه سوژه که اینجا شروع می‌شه ریختن وزارتخونه تا آمبریجو دستگیر کنن، اما تو پست پایانی که من زدم می‌بینین که موفق نمی‌شن. به جاش عقب‌نشینی می‌کنن و می‌رن آزکابان پناه می‌گیرن. دقیق یادم نیست ولی این وسط گویا هلگا رم با خودشون می‌برن! پس این‌بار اینجا و تو آزکابان دو گروه، یکی از طرف وزارتخونه با عنوان "سازمان حمایت از ساحرگان" و یکی هم گروه "رانده‌شدگان" (به رهبری تد ریموس لوپین و جیمز سیریوس پاتر با شعار ضد زوپسی و ضد وزارتی)، می‌رن تا هلگا رو آزاد کنن و وزیر گانتم دستگیر کنن.

تهش گویا وزیر گانت در می‌ره اما یارانش دستگیر می‌شن. نمی‌دونم این وسط چی می‌شه اما می‌رسیم به جایی که خبر مرگ وزیر آمبریج میاد و در ایفا کلا تخته می‌شه. برای همین من و ماندانگاس مامور شدیم بریم تک‌تک انجمنای ایفای نقش و پستی بزنیم و به ناظراشون بگیم که همه چیز خوب و آرومه و به فعالیت روزمره‌تون ادامه بدین. اونام اومدن گفتن باشه و ایفا راه افتاد. از طرفیم وزیر آمبریج که در واقع زنده بود، به ما دستور داد بریم از طرف تد ریموس لوپین و جیمز سیریوس پاتر که مخالف سرسخت وزارت بودن، اطلاعیه بزنیم و بگیم که تدی قبول کرده وزیر بشه. اطلاعیه جعلی! و دسترسیای وزارتو کامل دادیم به تدی و جیمز. اونام ضمن اعلام اینکه ما چرت گفتیم، ما معاونا رو برکنار کردن و هرچی تاپیک تو انجمن وزارتخونه بود رو قفل کردن. چون ضد وزارت بودن دیگه. فک کنم یه مدت بعدش همه چی خوابید و مورفینم برگشت و دسترسیای وزارتشو گرفت و آخرین کاراشو کرد و دوره وزارتش به پایان رسید.

خیلی تجربه‌ی جالب و متفاوتی بود، واسه همین دوسش داشتم.




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۸:۰۷ شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۶:۴۰:۱۷ سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 407
آفلاین
- آخه لینی؟
- خب... خب...
- من از دست شماها چیکار کنم؟ مگه خودتون نمی‌دونین سمت بیت مدیران نباید برین؟
- ما که نرفتیم... خودش اومد!
- خودش اومد گفت من معجون می‌خوام؟ منو مسخره می‌کنی؟
- نه به مرلین! اومد گفت از معجون بدین بهم!
- آخه لینی چرا باید اینو بگه؟

گابریل اخمی به نشانه‌ی تمرکز کرد و ناگهان، چیزی به یاد آورد.

- تو شب میای نیش منو کند می‌کنی!
- بابا به چه زبونی بگم؟ به پیر به پیغمبر من کاری ندارم بهش!
- دروغ نگو هکولی، کار خودته. من آخر اینو ثابت می‌کنم و به ارباب می‌گم آزمایشگاهتو طویله تسترالا کنه!

گابریل تی‌ش را بالا آورد و توی سر کارآگاه کوبید.
- اونو که برای خودش نمی‌خواسته! تا گفت معجون می‌خوام کردینش تو گونی؟
- چیز...

***

خورنده‌ی سوم معجون راستی، خانم لینی وارنر() هستن. ایشون تا چهل و هشت ساعت وقت دارن تا خودشون رو به وزارتخونه برسونن و معجون رو بنوشن!

لیست سوالات:

۱. خانوم مدیر، اولین گند خودت رو با ذکر جزئیات توصیف کن!
۲. مهم‌ترین سوتی‌هایی که در طول عضویتت دادی رو شرح کامل بده!
۳. لینک اولین پست ایفائیتون رو با اولین شناسه‌تون بفرستید! (بله، همون اولین شناسه و اگه در بری یه راست آزکابانی! )
۴. در طول تاریخ عضویتت با چه کسی به مشکل خوردی و دلیلش چی بود؟
۵. اولین بار کی دعوات کرد؟ چرا؟
۶. معاون یه چیژکش بودی، چه حسی داشتی؟ از حال و هوا و بوی دود و دمی که توی سایت پیچیده بود حرف بزن‌. کودتا چی؟ نکنه توی وزارت فعلی هم قراره ازین کارا بکنین؟ نکنه قراره وزیر رو گول بزنین و از تخت به زیرش بکشین؟
#زوپس_نشینان_نامرد
۷. پستای چه کسانی رو به طور جدی دنبال می‌کنی و از خوندنشون لذت می‌بری؟(چهار نفر)
۸. لینی اگر یه روز بگن از این سایت باید بری. چی رو با خودت میبری؟ میتونه یه پیام یا متن باشه یا یه دوستی خوب، یا خاطره ای که هیچ وقت فراموش نمیکنی.
۹. چهار تا از شخصیتایی که بنظرت بیشترین کمک رو به سایت رسوندن نام ببر.
۱۰. بهترین دوستت توی سایت، و کسی که باهاش رودروایسی داری کیه؟
۱۱. لینک بهترین پستی که خوندی و جزو بوکمارک‌هات شده رو بفرست!
۱۲. کدوم شخصیت‌پردازی‌ رو توی سایت می‌پسندی؟
۱۳. علت این‌همه علاقه به شناسه گابریل دلاکور چیه؟ آیا جز اینه که می‌خواین شناسه وزیر مملکت رو بگیرین و بی‌شخصیتش کنین آبروش بره؟ آیا جز اینه که زوپس دست به فراهم کردن اقدامات کودتا زده؟ جز اینه که از همین‌جا یکراست باید فرستاده بشی به آزکابان؟
14. بزرگترین پشیمونیت تو سایت چیه؟ از کاری که کردی یا نکردی؟ 
۱۵. بنظرت جای کدوم یکی از اعضای قدیمی توی سایت خالیه این روزا؟
۱۶. چرا کویی امسال نتونست توجه ملت رو خیلی جلب کنه؟
۱۷. چه اتفاق خاص و جالبی در طول مدت عضویتت رخ داده که برات جالب و دوست‌داشتنی بوده و همیشه برات یه خاطره جذاب راجع به سایت محسوب می‌شده؟ لطفا با جزئیات اون اتفاق رو شرح بده تا حضار تازه‌وارد هم ازش لذت ببرن.


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۹۸/۸/۱۲ ۱۴:۳۹:۵۹

گب دراکولا!


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۷ جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۸

فنریر گری‌بک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۱ جمعه ۱ تیر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۳:۰۱ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲
از زیر سایه ارباب
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 552
آفلاین
من یه سوالی رو بپرسم ازتون اول...
همین؟

نقل قول:
1. اولین گند خودتون رو با ذکر جزئیات توصیف کنید!

والا با شناسه قبلیم وقتی بار اول ناظر گریف شدم، یه چندتا تاپیک جدی نویسی و تک نویسی تو گریف داشتیم که زدم کاربرد همه شونو برعکس کردم. البته بعدش ملت گفتن چه گندی زدم و درست کردم.
نقل قول:
۲. بزرگترین سوتی‌ای که در طول عضویتتون دادید رو شرح بدید!

نداشتم سوتی. داشتم؟
انصافا چیزی یادم نمیاد. سر مصاحبه قلم پر اینکه گفته بودن جواب مفصل بده و من نیم خطی جواب داده بودم به عنوان سوتی حسابه؟

نقل قول:
۳. لینک اولین پست ایفائیتون رو با اولین شناسه‌تون بفرستید!

اینجاست!
نقل قول:
۴. در طول اومدنتون به سایت دو بار رفتید. با جزئیات شرح بدید!

چیشو شرح بدم الان؟ رفتنمو؟ چرا رفتن رو؟
جفتشو شرح میدم پس!
بار اول به خاطر درس و مدرسه بود. زیاد شده بود. درس و مدرسه عادیو میگما! کنکور رو نه! دوره کنکور فعال ترین دوره م بود. اون زمان به خاطر درس و مدرسه کلا نتم رو قطع کردم و نیومدم دیگه.
بار دوم به خاطر بی انگیزه شدن بود. نمیدونم حتی چرا بی انگیزه شدم. فقط حس کردم یه مدت نباشم تا دوباره انگیزه بگیرم، و نتیجتا نیومدم. بعد یهو دیدم سه چهار ماه گذشته.

نقل قول:
۵. در طول تاریخ عضویتتان با چه کسی به مشکل خوردید؟

سوء تفاهم بوده بیشتر. نمیشه گفت مشکل. یه مدت یه سوء تفاهماتی با ارنی عزیز داشتم که البته حل شد شکر مرلین.

نقل قول:
۶. اولین باری که دعوا شدید چرا و توسط چه‌کسی صورت گرفت؟

والا دعوا زیاد شدم! ولی اکثرا توسط ارباب بود، به خاطر اینکه جایی که ضعیف نبود پستام، حس میکردم ضعیفه و غر میزدم. ارباب هم طبیعتا دعوا میکردن و متوجه اشتباهم میکردن همواره.

نقل قول:
۷. پستای چه کسانی رو به طور جدی دنبال می‌کنید و از خوندنشون لذت می‌برید؟(چهار نفر)

ارباب، لینی، وینکی (آره، پستای قدیمیشو میخونم)، رودولف، دروئلا، دامبلدور. بیشتر از چهارتا شد... ولی خب. مخالفتی ندارید طبیعتا، دارید؟ ماه کامل و اینا...

نقل قول:
۸. فرض کنید که تازه وارد سایت شدید و همه شخصیت ها آزاد...کدوم شخصیت و کدوم گروه رو انتخاب می‌کردید و چرا؟

همه شون آزادن؟ سعی میکردم یه چیز ترکیبی رماتیسمی مرگبار از همه شون بسازم که مخ خودم و بقیه رو بترکونه قشنگ.

نقل قول:
۹. از کدوم شخصیت توی سایت عین تسترال می‌ترسید؟

والا عین تسترال نیست. ولی از بلاتریکس و ارباب اصولا میترسم.

نقل قول:
۱۰. بهترین دوستتون، و کسی که باهاش رودروایسی دارید توی سایت کیه؟

رودربایستی؟ من با همه رو دربایستی دارم!
بهترین حالت دوستی رو چه توی سایت، چه خارجش با وینکی و گیدیون پریوت داشتم و دارم همچنان.

نقل قول:
۱۱. لینک بهترین پستی که خوندید و جزو بوکمارک‌هاتون شده رو بفرستید!

زیادن آقا! ولی آخرین پستی که خوندم و واقعا فوق العاده بود، این پست ارباب بود.

نقل قول:
۱۲. کدوم شخصیت‌پردازی‌ رو توی سایت می‌پسندید؟

شخصیت پردازی بد نداریم الان. به نظرم همه شخصیت پردازیای حال حاضر با یکم تغییر راحت میتونن جا بیفن.

نقل قول:
۱۳. اگه مجبور باشید همین الان یکی رو بلاک کنید، کی رو بلاک می‌کنید و چرا؟ (جز خودتون! )

آدمای بی مسئولیت رو! گزینه ای در نظر ندارم الان. ولی خب اینطور آدمارو صد در صد بلاک میکنم اگر بتونم و مجبور باشم.

نقل قول:
14. بزرگترین پشیمونیتون تو سایت چیه؟ از کاری که کردین یا نکردین؟

والا کاری که کردم... هوم... توی مسئولیت هام اگر کم کاری ای کردم، یا اگر اشتباهی کردم و کسیو ناراحت کردم، از ایناش پشیمونم به شدت.

نقل قول:
۱۵. چرا تو صفحه مدیران متن ندارید؟ همین الان بنویسید!

وضعیت ماه چطوره امشب؟

نقل قول:
۱۶. نظر خودتون رو راجب این سوژه بگید!

خوبه. راضیم. ادامه بدید. بعد از اینهمه سال داره با قدرت پیش میره.

نقل قول:
۱۷. چه اتفاق خاص و جالبی در طول مدت عضویتتون رخ داده که براتون جالب و دوست‌داشتنی بوده و همیشه براتون یه خاطره جذاب راجع به سایت محسوب می‌شده؟ لطفا با جزئیات اون اتفاق رو شرح بدید تا حضار تازه‌وارد هم ازش لذت ببرن.

توی دوره وزارت وینکی، اون کودتایی که اتفاق افتاد و از معاون شدم پادشاه و نقاب شد ولیعهدم، اون دوره رو خیلی دوست داشتم. جالب بود. نمیشه طبیعتا با جزئیات گفت. زیاده خیلی.
یه اتفاق دیگه ای که خیلی دوست داشتم، یه ماموریت خودجوش از سمت مرگخوارا بود. فکر میکنم با هماهنگی رودولف و هکتور شروع شد. سوژه ش از اینجا شروع میشه.

و...
همین؟



پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۹ پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۸

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۶:۴۰:۱۷ سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 407
آفلاین
- شما!
- من؟
- بله، خود شما!
- فرمایش؟
- باهاس با ما تشریف بیارین وزارتخونه.
- امشب ماه کامل می‌شه‌آ!
- می‌دونم!
- من که میام ولی بخاطر خودتون گفتم.
- باید بین تیکه‌پاره شدن و شفاف شدن، یکی رو انتخاب کنم. هر کس جای من بود دومی رو انتخاب می‌کرد ولی بوقیا، شما نمی‌دونین همون دومی چه دردی داره!
- خودم ازت در برابر شفاف شدن محافظت می‌کنم اصن!
- چجوری؟
- می‌ری تو معده‌م، اونجا جات امنه!
- نمی‌خوام.
- پس بریم؟
- بریم! وزیر بانو منتظرن!

***

خورندهء بعدی معجون راستی، آقای گری‌بک هستن! به ایشون ۲۴ ساعت وقت می‌دیم تا خودشون رو به وزارتخونه برسونن و معجون رو بنوشن که تاریخ انقضاش نزدیکه!

لیست سوالات تغییریافته:

۱. اولین گند خودتون رو با ذکر جزئیات توصیف کنید!
۲. بزرگترین سوتی‌ای که در طول عضویتتون دادید رو شرح بدید!
۳. لینک اولین پست ایفائیتون رو با اولین شناسه‌تون بفرستید!
۴. در طول اومدنتون به سایت دو بار رفتید. با جزئیات شرح بدید!
۵. در طول تاریخ عضویتتان با چه کسی به مشکل خوردید؟
۶. اولین باری که دعوا شدید چرا و توسط چه‌کسی صورت گرفت؟
۷. پستای چه کسانی رو به طور جدی دنبال می‌کنید و از خوندنشون لذت می‌برید؟(چهار نفر)
۸. فرض کنید که تازه وارد سایت شدید و همه شخصیت ها آزاد...کدوم شخصیت و کدوم گروه رو انتخاب می‌کردید و چرا؟
۹. از کدوم شخصیت توی سایت عین تسترال می‌ترسید؟
۱۰. بهترین دوستتون، و کسی که باهاش رودروایسی دارید توی سایت کیه؟
۱۱. لینک بهترین پستی که خوندید و جزو بوکمارک‌هاتون شده رو بفرستید!
۱۲. کدوم شخصیت‌پردازی‌ رو توی سایت می‌پسندید؟
۱۳. اگه مجبور باشید همین الان یکی رو بلاک کنید، کی رو بلاک می‌کنید و چرا؟ (جز خودتون! )
14. بزرگترین پشیمونیتون تو سایت چیه؟ از کاری که کردین یا نکردین؟
۱۵. چرا تو صفحه مدیران متن ندارید؟ همین الان بنویسید!
۱۶. نظر خودتون رو راجب این سوژه بگید!
۱۷. چه اتفاق خاص و جالبی در طول مدت عضویتتون رخ داده که براتون جالب و دوست‌داشتنی بوده و همیشه براتون یه خاطره جذاب راجع به سایت محسوب می‌شده؟ لطفا با جزئیات اون اتفاق رو شرح بدید تا حضار تازه‌وارد هم ازش لذت ببرن.


گب دراکولا!


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۵:۵۹ جمعه ۱۵ شهریور ۱۳۹۸

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 1272
آفلاین
من تصور میکردم ایفای نقشی باید باشه...ولی نیس...مهم هم! یعنی مهم هم نیس، چون رودولف تو دلم همه چی میره!



نقل قول:
۱. اولین گند خود را با ذکر جزئیات توصیف کنید.


با شناسه اوون کالدون بود...اولین پست هام بود، هاگوارتز شروع شده بود و رول نویسی بلد نبودم.... بنده خدا الادورا برنامه ریخته بود برای هافل که سعی کنیم قهرمان بشیم و امتیازهای بالا بیاریم و اینا، من همون جلسه اول رفتم توی کلاس‌های جیمزتدیا مشق نوشتم...یکیش 17 گرفت و یکشی 19 و پایین ترین نمره ها بود و گند زدم به میانگین هافلپاف!


نقل قول:
۲. بزرگترین سوتی‌ای که در طول عضویتتان دادید را شرح دهید.


اولین شبی بود که سوژه‌ی چشچرون بودن رودولف و اینکه به همه‌ی ساحره‌ها تیکه میندازه و ابراز علاقه میکنه بود...شب شلوغی هم بود چت باکس و من یه کلمه ای نوشتم که مثل همیشه غلط تایپی داشت...و غلط تایپی باعث شده بود که اون کلمه در اون جمله یک چیز شدیدا بیناموسی بشه...همزمان حجم اینترنت من تموم شد و من اصلا نفهمیدم که چنین اتفاقی افتاده...یه چند ساعت بعد که نت برگشتم، دیدم پیامم پاک شده و یکی از مدیرا پیام بهم داده بود که "رعایت کن آقا، کاربر ده ساله داریم، در صورت تکرار بلاک میشی" و اینا!


نقل قول:
۳. اولین پست ایفائی خود را با اولین شناسه‌تان بفرستید.


اولین رول ایفای نقشی با اولین شناسه رودولف لسترنج!


نقل قول:
۴. در طول تاریخ سایت یک بار رفتید... به چه دلیلی؟


نه بابا....بیشتر از یک بار بود...یه بار بلاک شدم یک ماه که هیچ، یه بار هم پاییز 94 رفتم یه شیش هفته که دلیل اون این بود که...یادم نمیاد! احتمالا از این حالت‌هایی بود که در زنگی شخصیم هر یک مدت به وجود میاد که قاطی میکنم و همه چی رو ول میکنم و اینا!
یه بار هم لرد شناسه اش رو بست و لرد جدید انتخاب کردن و اینا که به نشانه اعتراض گفتم تا لرد برنگرده برنمیگردم، یه سه ماهی سر اون نبودم!
ولی این آخری که یه سال و چند ماه نبودم رو منظورته شاید...اون هم دلیلش این بود که...اوممممم...افسردگی داشتم! همون قاطی کردم و اینا...داستان اینه که اصلا چند ماه قبلش تصمیم داشتم که بیخیال سایت بشم، اما همزمان به خاطر یکی از کاربرا مونده بودم، ولی وقتی که با اون کاربر یه جورایی قطع رابطه و دوری و اینا پیش اومد، دلیلی برای موندن هم نداشتم دیگه...این شد که رفتم!


نقل قول:
۵. در طول تاریخ عضویتتان با چه کسی به مشکل خوردید؟


یه نفر؟ خیلی بودن...خیلی ها...حتی میتونم بگم همه!
من با نزدیکترین دوستام و حتی با لرد هم یه مقاطعی به مشکل خوردم...بخوام نام ببرم بالا پنجاه نفر میشن...بی شوخی!
الان با هیچکی مشکل ندارم...با هیییچکی....یعنی اگه کاری به کارم نداشته باشن و مشکل نداشته باشن، هیچ مشکلی باهاشون ندارم!


نقل قول:
۶. اولین باری که دعوا شدید چرا و توسط چه‌کسی صورت گرفت؟


واقعا خیلی روی این فکر کردم تا یادم بیاد...توسط الادورا (وندلین کنونی!) که ناظر هافلپاف بود...فهمید که یه شناسه مولتی دارم و با اون تالار اسلیترین رو چک میکنم...داستان مربوط به همون هفته‌های اول عضویتمه!


نقل قول:
۷. پستای چه کسانی رو به طور جدی دنبال می‌کنید و از خوندنشون لذت می‌برید؟(چهار نفر)


ارباب. هاگرید. هوریس. و جدیدا بانو مروپ!


نقل قول:
۸. فرض کنید که تازه وارد سایت شدید و همه شخصیت ها آزاد...کدوم رو انتخاب می‌کردید و چرا؟


رودولف! غیر از رودولف؟ گیلدروی لاکهارت!
چون...شبیه من میتونه باشه و حس میکنم راحت میتونم باهاش ایفای نقش کنم و سوژه های جالبی رو خلق کنم!


نقل قول:
۹. از کدوم شخصیت توی سایت عین تسترال می‌ترسید؟


هیچکس!


نقل قول:
۱۰. بهترین دوستتون و کسی که باهاش رودروایسی دارید توی سایت کیه؟


بهترین دوستم که هاگریده توی سایت...لاکن کسی که باهاش رودوایسی دارم...هوم...وقتی بیناموسی محو رو علنی مینویسم، حقیقتا مشخصه با کسی رودرباستی ندارم! کلا آدم رودربایستی نداری محسوب میشم!


نقل قول:
۱۱. لینک بهترین پستی که خوندید و جزو بوکمارک‌هاتون شده رو بفرستید!


پستیه که من هربار یکی مسئول موزه میشه، بهش میگم این رول رو بذاره توی موزه جهت استفاده‌ی سایرین!
خیییییلی هم سخت پیداش کردم الان...دوتاس البته، چون پست کویدیچه...از مرحوم لودو (هوریس فعلی!)...این و البته این و خب پست دوم تیم رو که برای دافنه اس (ولی بازم هوریس نوشته!) رو هم بخونید!


نقل قول:
۱۲. کدوم شخصیت‌پردازی‌ رو توی سایت می‌پسندید؟


هوم...الان؟ شخصت پردازی مروپ خیلی خوبه و خییییلی هم جا داره...و یادمه شخصیت پردازی یه شناسه ای به اسم "ورونیکا" رو هم خیلی دوست داشتم...




تموم شد؟یعنی برم؟ بیشتر با گابریل مصاحبت نکنم؟ احوال خواهرش رو نپرسم؟ مادرش چی؟ در مورد فامیل های پریزادشون حرف نزنم؟واقعا؟




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۹ پنجشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۸

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۶:۴۰:۱۷ سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 407
آفلاین
- مشکوکن!
- چی؟
- چی نه، کی!

وزیر با حرص معاونش را از نظر گذراند.
- جواب می‌دی یا بزنمت؟
- باشه بابا... ریختیم تو خیابون یه عده‌ای رو دستگیر کردیم که به‌نظرمون مشکوک بودن!
- شماها از کی تا حالا انقدر وظیفه‌شناس شدین؟
- خب... معجون راستی تاریخ انقضاش نزدیکه... می‌خواستیم مصرفش کنیم تموم شه...
- مرلینا آخه گناه من چی بود که این شد کابینه‌م؟
- خب حالا خودتو لوس نکن... حالا ببین این اقدامم چه کمکی بهت خواهد کرد‌ و چقدر بنیان‌های وزارتت رو مستحکم خواهد نمود!
-
- چیه؟
- هیچی، سوالا چی؟ چی می‌خواین بپرسین؟
- طرحشون کردم.
- حالا اگه معجونه فاسد شده‌بود رو یکی جواب نداد چی؟ ضایع می‌شیما!
- خب... خب.‌..
- بفرست آزکابان!
- مطمئنی؟
- آره بابا. مردم از ما جواب می‌خوان هر کی جواب نداد به مردم بگو آدم کشته و بفرستش آزکابان! ... حالا اولی کی هست؟
- رودولف لسترنج! ... می‌گم... می‌شه اولی رو خودتون بازجویی کنین؟
- خیر!

گابریل "مرض" گفت و برگشت برود که کریس صدایش زد.
- چی شده؟
- لیست سوالا رو بده ببینم!
- بفرمائین... اینم از این!

نقل قول:
۱. اولین گند خود را با ذکر جزئیات توصیف کنید.
۲. بزرگترین سوتی‌ای که در طول عضویتتان دادید را شرح دهید.
۳. اولین پست ایفائی خود را با اولین شناسه‌تان بفرستید.
۴. در طول تاریخ سایت یک بار رفتید... به چه دلیلی؟
۵. در طول تاریخ عضویتتان با چه کسی به مشکل خوردید؟
۶. اولین باری که دعوا شدید چرا و توسط چه‌کسی صورت گرفت؟
۷. پستای چه کسانی رو به طور جدی دنبال می‌کنید و از خوندنشون لذت می‌برید؟(چهار نفر)
۸. فرض کنید که تازه وارد سایت شدید و همه شخصیت ها آزاد...کدوم رو انتخاب می‌کردید و چرا؟
۹. از کدوم شخصیت توی سایت عین تسترال می‌ترسید؟
۱۰. بهترین دوستتون و کسی که باهاش رودروایسی دارید توی سایت کیه؟
۱۱. لینک بهترین پستی که خوندید و جزو بوکمارک‌هاتون شده رو بفرستید!
۱۲. کدوم شخصیت‌پردازی‌ رو توی سایت می‌پسندید؟


***

شروع به کار تاپیک "خورندگان معجون راستی" رو اعلام می‌کنم! متهم اول آقای رودولف لسترنج می‌باشه و تا بیست و چهار ساعت وقت داره خودش رو به وزارتخونه برسونه و معجون رو بنوشه!


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۱۴ ۱۸:۵۳:۰۴

گب دراکولا!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.